.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

داستان طنز حسنک

دیگر گاو ماما نمی کرد. گوسفند بع بع نمی کرد. سگ واق واق نمی کرد .که بگویند حسنک کجایی؟! آنها از گرسنگی مردند!

 

دیر وقت بود. حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت زیادی است که دیگر به خانه نمی آید. او از روستا و خانه‌ی خودش متنفر شده بود و آنجا را ترک کرده است. حسنک الان در شهر است. دیگر از آن لباس و لهجه‌ی روستایی‌اش خبری نیست. او در شهر شلوار جین و تی شرت تنگ به تن می کند. هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات مدتی در اطاق کرایه‌ایش در جنوب شهر جلوی آینه می ایستد و به موهایش ژل می زند. سپس در میدان انقلاب کوپن خرید و فروش می کند. ظهرها حسنک به کافی نت می رود و با نام مستعار دی جی اچ با تعداد زیادی چت می کند و قرار ملاقات می گذارد. کبرا دوست سابق حسنک که در چت روم متوجه این کار حسنک شده بود تصمیم بزرگی گرفت. او دیگر از حسنک متنفر شده و تصمیم داشت با پتروس دوست شود چرا که پتروس همیشه آن لاین بود. پتروس حوصله‌ی بیرون رفتن و گشت و گذار نداشت. عشق پتروس اینترنت و چت کردن بود. به همین خاطر وقتی سد سوراخ شد کسی آنجانبود تا انگشتش را در سوراخ بکند. سوراخ بزرگ و بزرگتر شد تا سد شکست و شهر را آب برد. بیچاره پتروس مثل بقیه‌ی مردم شهر جلوی کامپیوترش غرق شد.

بعد از مرگ پتروس کبرا تصمیم گرفت با ریزعلی دوست شود. اما ریزعلی نیز غروب که می شود جلوی مدرسه دخترانه‌ی روستایشان زنجیر می چرخاند و مرتب دست به ریش مدل لنگریش می کشد. چند روز پیش که کبرا برای دیدنش با قطار عازم روستای آنها بود ، کوه ریزش کرد و قطار پس از برخورد با سنگها به ته دره افتاد. ریزعلی از این جریان اصلا بی خبر بود. او کارهای مهم تری جلوی آن مدرسه داشت.

کوکب خانم همسایه ریزعلی ، هر روز صبح سر صف شیر جلوی مغازه‌ی روستایشان با مغازه دار دعوایش می شود. آخر او می گوید این آب سفید که فقط شبیه شیر است. مغازه دار هم می گوید آن را به همان صورت از چوپان دروغگو خریده است. هرچند که روی شیشه های آن آرم استاندارد خورده است. چوپان دروغگو الان صاحب تمام مزارع و گاوداری هاست. چوپان دروغگو تعداد زیادی کارگر و چوپان دروغگو استخدام کرده است. امروزه همه‌ی اهالی روستا وشهر او را الگو قرار داده اند . چرا که به خاطر دروغ هایش خیلی ثروتمند و دارای اعتبار شده است . . .

خانوم های بی شوهر بخونند

خانوم های بی شوهر بخونند

فروشگاه شوهر


یک فروشگاهی که شوهر می فروشد تنها در نیویورک باز شده جائیکه یک زن ممکن برای انتخاب یک شوهر آنجا برود.

مابین دستورالعمل ها در وروی یک توضیحی در مورد عملکرد فروشگاه وجود دارد.(شما ممکن فروشگاه را فقط یک بار ویزیت کنید)

6 طبقه موجود است با ویزگیهای مردان که هر چه خریدار بالا می رود ویزگیها افزایش می یابد.
اما یه شرطی است:شما ممکن مردی را از یک طبقه ویزه انتخاب کنید یا ممکن شما رفتن به طبقه بالاتر رو انتخاب کنیداما شما نمی توانید به طبقه پایین تر بر گردید مگر برای خروج از ساختمان .

طبقهءیک: این مردان شغل دارند و خدارو دوست دارند.

طبقهءدو: این مردان شغل دارند-خدا وبچه هارو دوست دارند.

طبقهءسه: این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند وخیلی خوش قیافه هستند.

طبقهءچهار: این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند-خوش قیافه هستند و در کار خانه کمک می کنند.
قبولش برام واقعا سخته...باورم نمیشه

هنوز او می رود به طبقهء پنج و شرایط را می خواند.

طبقهء پنج: این مردان شغل دارند-خدا و بچه هارو دوست دارند-مجلل هستند-در کار خانه کمک می کنند و حرکات قوی رمانتیک دارند.

او خیلی فریفته شد اما به طبقهء ششم رفت وشرایط رو خواند.

شما 4363012 مین بازدید کننده ی این طبقه هستید...در این طبقه هیچ مردی وجود ندارد و این طبقه فقط برای این ساخته شده که ثابت کنه راضی کردن زنان غیر ممکن است

با تشکر از خرید شما از فروشگاه شوهر ...لطفا هنگام خروج مراقب باشید که زیاد از کوره در نرید...روز خوبی داشته باشید.
 

نتیجه اخلاقی: بابا به اون چیزی که داری راضی باش.
(نویسنده این مطلب قصد توهین به هیچکسی را ندارد)

سوتی جام‌جم

اشتباه خنده دار روزنامه جام جم...!!! عکس زیر در روز بیست و سوم فروردین در ویژه نامه دانش و پزشکی روزنامه جام جم چاپ شد... عکس، آلبرت اینشتین را در حال نوشتن مطلبی روی تخته سیاه نشان می دهد که از این جهت کاملا با موضوع مطلب که درباره نظریه های این دانشمند بزرگ است تناسب دارد.... حال به نوشته روی تخته سیاه توجه فرمایید... 

وی تخته به زبان شیرین فینگلیشی نوشته شده است:‌ « عجب غلطی کردم این اتمو راه انداختما!!...بابا محمود جون بی خیال شو جون من!!!». ... و اینگونه بود که برای اولین و شاید آخرین بار جام جم از سیاست های هسته ای احمدی نژاد انتقاد کرد!...البته اشتباها و آن هم از زبان اینشتین 

چگونه از کادوی ولنتاین فرار کنیم

 

 

خوب خیلی خوبه که بشه از این کادو فرار کرد خدا شاهده بعد از تولد و روز زن و روز کودک و روز ملی شدن صنعت نفت و روز مبارزه با دخانیات و ... این یکی هم کادو دادن خیلی زوره . قربون ملت انقلابی و همیشه در صحنه هم برم که اینروزا یه آب نبات که شکله قلبه خدا تومنه . پس خیلیا تو فکرن چه طوری زیدیه رو بپیچونن و پولی که از سال پیش پس انداز کردن بزنن به بدن . خوب من کمکتون می کنم فقط قول بدید اگه مشکلی پیش اومد منو یخه نکنید که تو گفتی کادو نده عشقم رفت و از این حرفا این روش ها تست نشده.   

 

اگه شما دخترید که روشتون همونه که خودتون می دونید بهتره از کوچکترین موقعیتی استفاده کنید که آب رو گل آلود کنید جمله ی دیگه دوست ندارم آخر دعوا فراموش نشه وگرنه حلال حروم می شه دیگه اگه دیدید پسره هیچی سوتی نمی ده گیر بدید بهش خلاصه خودتون خوب بلدید من توضیح بیشتری نمی دم (می بینید دیگه هیشکی واسم نظر نمی ده می خواد کادو نده قهر کرده احتمالا) 

 

فقط یادتون باشه طرفتونو خوب بشناسید وگرنه کار خراب می شه! 

 

اما اگه شما پسرید اوضا خیلی فرق می کنه آخه از شما بر نمی اد دعوا راه بندازید با دخترا البته همه معتقدان از رو معرفته ولی من معتقدم از رو بی عرضگی هست به هر حال کار شما به این سادگی نیست ولی راستشو بخوای واسه شمام راه حل دخترا بهترین راهه اما اونی که رفته دنبال دوست دختر عمرا بتونه این کارو بکنه . پس سعی کنید یکی از راه حل های پیشنهادی زیر رو انتخاب کنید: 

 

- راه اول اینه که وقتی سوتی دادی و دختره آب رو گل آلود کرد و گفت دیگه دوست ندارم عوض منت کشی و زنگ زدن بهش بعد 15 ثانیه با زدن دو سه تا بشکن زنگ بزنید به رفیقاتون و برنامه ی شمال بریزید با پولای کادوی ولنتاین . منت کشی و این کارا رو می شه به بعد موکول کرد و با یه شاخه گل و مقداری چرب زبانی اوضاع رو سامان داد تازه قیمت گل اون موقع نصف شده . 

 

- راه حل دوم غیب شدنه خیلی ساده دو سه روز قبل ولنتاین خیلی ریلکس قرار بزارید و برنامه بچینید و این مقدمات ولی از فرداش غیب شید سعی کنید خیلی تو خیبانوهایی که ممکنه خود طرف یا دوستاش ( خبر رسانی دخترا فوق العادس) ببیننتون همون شمال خوبه . بعدشم می تونید مثلا پاتون بشکنه راستی انفولانزای جدید هم اومده. 

 

- راه حل سوم چون خیلی رمانتیکه من نمی تونم بگمش میمیرم خدای نکرده دور از جون . اما خلاصش اینه که مگه عشق و علاقه ی بین شما اونقدر کمه که یه کادو نشونش بده ؟ باقیشو به خودت میسپرم... 

 

- راه حل چهارم در واقع راه حل نیست ولی یه پیشنهاده واسه اینکه کمتر تو خرج بیافتید شما سعی کنید قبل از طرف یادتون باشه ولنتاین رو ( می دونم سخته پس همین الان تو تقویمتون علامت بزنید ) اونوقت با یه تلفن تبریک به مناسبت این شب عزیز عیالو به یه کافی شاپ دعوت کنید اینجوری کلی جلویید تازه خیلی ها می رن تو همون کافی شاپ تا کادو هارو بدن اونوفت هم باید کادو بدید هم میزو حساب کنید . 

 

راه حل پنجم هم اینه که بیخیال دختره شید...

موضوع انشاء: فواید کامپیوتر را توصیف کنید

کامپیوتر چیز بسیار خوبی میباشد و برای ما خیلی لازم داریم . پدرم به من قول داده که که برای

هر نمره بالای ۱۲ در کارنامه ام یک تکه از آن را برای من بخرد ! فعلا پدرم یک موس خریده

و قول داده ماه به ماه سیستم را آپدیت کند ! پدرم در کامپیوتر خیلی میفهمد و حتی توانسته

یک بار به اینترنت وارد کند ! مادرم در برخورد با کامپیوتر خیلی شاس میباشد و روزی دوبار

موس من را با جارو و بیل میزند ! حتی تازگیا در خانه تله موش هم کار گذاشته است به همین

علت انگشت شست هر دو پای پدرم قطع شده میباشد ! پدرم شب ها به کافی شاپ میرود و

داخل میکند و چت میکند‌ ! مادرم و پدرم همیشه در حال چک و لقد میباشند و مادرم به پدرم

میگوید تو مگه خودت خواهر و مادر نداری که میری با دخترای خارجکی چت میکنی ! من هم

در این مواقع حرف نمیزنم چون میدانم مادرم به من میگوید : کپو اوغلو ! اوشاخ پیس !

بیشین مشقاتو بینویس !

پدر من تازگیها در اورکات میباشد و من میدانم که اورکات خیلی بی ناموس میباشد و شنیده ام

که خیلی دختر دارد و خیلی بد حجاب میباشند ! پدرم چند روزی است که موس من را قایم کرده

و میگوید مزاحم درس خواندن من میباشد‌ ! خواهرم خیلی وقت است شوهرش را کرده است

و الان هم خیلی بچه دارند ! من گاهی وقت ها به خانه آنها میروم و از آنجا کانتکت میکنم

و با یک آیدی دخترانه با پدرم چت میکنم و لاو میترکانم ! پدرم خیلی دوروغ میگوید و در کامپیوتر

میگوید بچه جردن بوده است و یک روز صبح بلند شده است و دیده در جوب دروازه دولاب است

او میگوید آب زده ما رو آورده پایین ! من هر روز در چت با پدرم قرار میگذارم و سر قرار نمی روم

پدرم شبها وقتی به خانه می آید عصبانی است و من را کتک میزند و فحش میدهد شاید به

این خاطر که در سر قرار هیچ کس نمی آید . پدرم دیگر کمتر آب و ماست خیار با چیپس

میخورد چون شبها دیگر وقت ندارد و به کافی شاپ میرود و وارد می کند کامپیوتر بسیار مفید

میباشد و من آن را خیلی دوست دارم !

و این بود انشای من ... !

کارهایی که میشه تو آسانسور انجام داد (ته خنده)

کارهایی که میشه تو آسانسور انجام داد: 

 


وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند لحظه دیگه در باز میشه.  

 

 

وقتی همه سوار شدید و در بسته شد بلند بگید برای سلامتیه آقای راننده صلوات!!

 


وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین… مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن. 

 


یه دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن. 

 


رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین…اگه شما نفر اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن. 

 


یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت… بعدش چترتون رو باز کنین. 

 


از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین. 

 


توی یه دستمال فین کنین سپس به بقیه نشون بدین. 

 


در کیفتون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟ 

 


هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتو نه شما رو جناب تیمسار صدا کنه. 

 


هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین. 

 


به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..ا وه تو که یکی از اون هایی…بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین. 

 


یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقبه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین. 

 


هر طبقه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست …خدا بیامرزتت. 

 


یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین.
البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به بیمارستان از ما به دل نگیرین. 

  

وقتی چند نفر پشت سرتونن و می خوان سوار آسانسور بشن .. وقتی دستگیره ی درب آسانسور رو گرفتید تا باز کنید سریع دستتون رو بکشید انگار که برق گرفتتون !!
فکر کنم بقیه با پله برن !! 

 

 
وقتی آسانسور به هر طبقه رسید ، اعلام کنید ، مثلا بگید طبقهههههه پنجـــــــــــــــــــم 
 

زیر لب این شعر رو باصدای آروم بخونید دارم میرم به تهرون ...دارم میرم به تهرون ....(همزمان بشکن هم بزنید) دادادا دیدام دیمدام دام .. .. بعد هرکی نگاتون کرد ساکت شید تا روشو برگردوند دوباره از اول !!!! 
 

تا سوار آسانسور شدین یه هات داگ نیم متری از تو کیفتون در بیارین شروع کنید با ولع بخورید همزمان ملچ ملوچ هم بکنید  
 

وقتی همه داشتن پیاده میشدن بگید: مسافرین عزیز کاپیتان با شما صحبت میکنه به امید دیدار شما در پرواز های بعد...

ایرانی های مقیم خارج که میان ایران...

 

travel-resources.jpg 

 

تا حالا به این فکر کردین کسایی که یه مدت حتی خیلی کوتاه مثلا دو ماه خارج از کشور زندگی کردن وقتی که بر میگردن چجوری رفتار میکنن؟؟  

 

 

 

 هر جایی که خرید میکنن اول کارت اعتباری میدن ..بعد یه دفه انگار که تازه یادشون افتاده ایرانن ..میگن اااا قبول نمیکنین؟؟؟

به جای نوشابه همیشه آب معدنی سفارش میدن و همیشه هم راجع به تغذیه سالم سخنرانی میکنن

اولش که میان حتی اگه ۳ ماه بیشتر از ایران دور نبوده باشن میگن ..وای شما چه جوری این جا زندگی میکنین
(بابا همون جوری که شما ۳۰ سال زندگی میکردین و مث بچه خوب صبح میرفتین سر کار ..عصری میومدین )

به جای هوی ..میگن ..اووپس ..
به جای سلام میگن ..های
به جای تلویزیون میگن .تی.وی
عصبی که میشن میگن رو nerve من راه نرو
و الا آخر

مدام از هوای آلوده و ترافیک گله میکنن

وزن رو به پوند و مسافت رو به مایل حساب میکنن

همه قیمت ها رو وقتی میگی به دلار و یورو حساب میکنن ..بعد میگن مفتـــــــــه

رو شیر و ماست و بقیه چیزها حتما میزان چربی و کالری رو میخونن ..حتی اگه از لاغری در حال شکستن باشن

راجع به همه چیز تو ایران ایراد میگیرن دقیقا انگار که بار اوله که با این مسائل روبرو شدن
 


از چمدون هاشون حتی تا یه سال بعد از برگشتنشون برچسب هواپیما رو در نمیارن و با اون همه جا میرن

همیشه جملات خودشون رو با این جمله شروع میکنن:
تو اون جا.. که من بودم ……


آموزش زبان ترکی در 3 ثانیه......طنز

آموزش زبان ترکی در 3 ثانیه

1-هرگاه حرف ب ساکن قبل از ر بیاید جای آنها عوض می شود

مثال :

کبریت  ................. کیربیت

تبریز  ................. تربیز 

 

2- حرف گ در اول کلمه ق و در سایر موقعیتها  ج   ادا میشود

مثال :   

گازوئیل ............ .......  قازوئیل

تگرگ  ............ .......   تجرج

کامپیوتر  ............ ......   قامپیوتر 

 

3- گاه حرف  ه  در آخر کلمه به  ی  و در برخی انواع گویش به صدای او تبدیل می شود

مثال :

گوجه فرنگی ............ ....... قوجی فرنجی

ماهی تابه ............ .......  مایتابو 

 

4- صدای ق به صدای گ و حرف گ در اول کلمه با صدای ق ادا می شود ، در برخی موارد ق حذف میشود

مثال :

قند ............ .....  گند

گلابی ............ .....  قلابی

آقای رئیس ............ ..... آی رئیس 

 

5- گاه حرف   ی   بعد از حرف با صدای کسره با صدای   و   تلفظ میشود

مثال :

مدیر ............ ..... مدور 

 

6- بعد از حروفی که در کلمه با صدای کسره ادا میشوند یک   ی   اضافه میشود

مثال :

مثال ............ ..... میثال

ابتدا ............ ..... ایبتدا

چراغ ............ ..... چیراگ 

 

7- حرف ک هیچگاه با صدای ک ادا نشده و بسته به موقعیت حرف در کلمه، موقعیت کلمه در جمله، نوع وضع عصبی گوینده، محل تولد گوینده، وضع آب و هوا و ... با صدای ش خ چ ق ادا شده و گاه اصلا ادا نمی شود

مثال : من به تک تک سوالات شما پاسخ خواهم داد  ............ ..... من بی تشتچ سوالات شما پاسخ خواهم داد

مرتیکه کثافت درست رانندگی کن  ............ .....  مرتیچه چثافت درست رانندجی قن

سلام آقای دکتر  ............ ..... سلام آی دتر

زبان بیسیک  ............ .....  زبان بیسیخ

چکار می کنی؟  ............ .....  چخار موقونو ؟ 

 

8- معمولا افعال در حالت اول شخص به صورت دوم شخص بیان میشوند

مثال :

من با شما نبودم  ............ .....  من به شما نبودی 

 

9- ضمیر ملکی متصل دوم شخص به صورت سوم شخص بیان میشود

مثال :

حالت خوبه ............ .....  حالش خوبه