از زندگی خسته شده اید؟ تورم بالاست. قیمت ها سر به آسمان کشیده است؟ میتوانید برای تخلیه روانی هم که شده فریاد بزنید و حداقل کمی خودتان را راحت کنید. اما میدانید مشکل چیست؟ این روزها فریاد کشیدن هم سخت شده. اگر در خانه فریاد بزنید که احتمالا به بیرون پرتاب میشوید. اگر هم در بیرون این کار را بکنید... خودتان نتیجه اش را بهتر میدانید.
راه حل چیست؟ استفاده از این گجت ضد فریاد! وقتی که برای خرید گوجه فرنگی به میوه فروشی محله تان مراجعه کردید این گجت را به همراه داشته باشید. به محض دیدن قیمت ها اگر خواستید فریاد بزنید این وسیله را جلوی دهان بگیرید و با تمام وجود فریاد بکشید. این گجت فریاد شما را به یک زمزمه بسیار ملایم تبدیل میکند. چیزی که من اسمش را میگذارم خودسانسوری صوتی.
وسیله مفیدی است. البته برای خریدنش باید زحمت بکشید و تا چین سفر کنید و ضمنا 80 دلار ناقابل هم برایش پرداخت کنید. به نظر من اگر کسی پیدا شود و چنین چیزی را در اینجا با قیمت ارزان بفروشد، حتما فروش خوبی خواهد داشت.
دفتر خاطرات یک تازه عروس
الان رسیدیم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقر شدیم ..خیلی سرگرم کننده هست این که واسه ریچارد آشپزی میکنم ..امروز میخوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده که 12 تا تخم مرغ رو جدا کنین و بزنین ..ولی من کاسه به اندازه کافی نداشتم واسه همین مجبور شدم 12 تا کاسه قرض بگیرم تا بنونم تخم مرغ ها رو توش بزنم
سه شنبه
ما تصمیم گرفتیم واسه شام سالاد میوه بخوریم ..در روش تهیه اون نوشته بود..بدون پوشش سرو شود ..خوب منم این دستور رو انجام دادم ..ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون ..نمیدونم چرا هر دو تاشون وقتی که داشتم واسشون سالاد رو سرو میکردم.. اون جور عجیب و شگفت زده به من نگاه میکردن
چهار شنبه
من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستور غذایی هم پیدا کردم واسه این کار که میگفت قبل از دم کردن برنج کاملا شستشو کنین .پس من آبگرمکن رو راه انداخنم و یه حموم و شستشوی حسابی کردم قبل از این که برنج رو دم کنم..ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت
پنجشنبه
بازم امروز ریچارد ازم خواست که واسش سالاد درست کنم ..خوب منم یه دستور جدید رو امتحان کردم ... تو دستورش گفته بود مواد لازم رو آماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین و بزارین یه ساعت بمونه قبل از این که اونو بخورین ..
خوب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیدا کردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پلا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بلای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاد اونو بخوره
ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟
نمیدونم چرا ؟..عجیبه!!! ..حتما خیلی تو کارش استرس داشته ..باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم
جمعه
امروز یه دستور غذایی راحت پیدا کردم ..نوشته بود همه مواد لازم رو تو یه کاسه بریز و بزن به چاک ..خوب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه ی مامانم ..ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود .چون وقتی برگشتم خونه.. مواد لازم همون جوری که ریخته بودمشون تو کاسه ..مونده بودن
شنبه
ریچارد امروز رفت مغازه و یه مرغ خرید و از من خواست که واسه مراسم روز یکشنبه اونو آماده کنم ..ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه میشه یه مرغ رو واسه یکشنبه لباس تنش کرد و آماده اش کرد ..قبلا به این نکته تو مزرعه مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیدا کردم و با کفش های خوشگلش ..وای من فکر میکنم مرغه خیلی خوشگل شده بود
وقتی ریچارد مرغه رو دید ..اول شروع کرد تا شماره 10 به شمردن و ولی بازم خیلی پریشون بود ..
حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظار داشته مرغه واسش برقصه.
وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟شروع کرد به گریه و زاری و هی داد میزد
..آخه چــــرا من ؟؟چــــــرا من؟
هـــــووووم ..جتما به خاطر استرس کارشه ..مطمئنم
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
آفتاب: جراحان بیمارستان شهید مفتح ورامین در یک جراحی نادر با پدیدهای استثنایی در درون بدن یک زن روبرو شدند .
به گزارش سرویس علم وفناوری به نقل از واحد مرکزی خبر ، خانم حوا حسینی بیمار 17 ساله که با ابراز ناراحتی درد شکم برای جراحی و برداشتن کیست تخمدان به بیمارستان شهید مفتح ورامین مراجعه کرده بود هیچ وقت فکر نمیکرد که آناتومی بدنش با دیگران فرق داشته باشد .
پس از اینکه جراح زنان و زایمان کیست حدود هفت کیلویی را از تخمدان این بیمار بیرون آوردند به احتمال درد در آپاندیس مشکوک شدند و طبق روال عادی به شکاف سمت راست بدن وی اقدام کردند.
آنها با جستجوی فراوان نتوانستند آپاندیس را در سمت راست بدن پیدا کنند بنابراین از
” دکتر منصور مهرزاد جراح عمومی بیمارستان شهید مفتح در مصاحبه با خبرنگار ما این پدیده را نادر دانست و گفت : «این پدیده با عنوان situs inversus مادرزادی است که با معاینه بدن می توان از وجود آن آگاه شد».... “
جراح عمومی بیمارستان درخواست کمک کردند.
جراحان پس از جستجو متوجه بر عکس بودن تمام احشای داخل بدن وی شدند ؛ بطوری که قلب ، کبد و آپاندیس این خانم در خلاف محلهای طبیعی بدن قرار داشت.
دکتر منصور مهرزاد جراح عمومی بیمارستان شهید مفتح این پدیده را نادر دانست و گفت : «این پدیده با عنوان situs inversus مادرزادی است که با معاینه بدن می توان از وجود آن آگاه شد».
وی گفت: «متقارن نبودن داخل بدن مشکلی برای فرد مبتلا ایجاد نمی کند اما ممکن است در مواقع اورژانسی پزشک یا جراح را با مشکلاتی در تعیین محل دقیق احشای بدن مواجه کند».
طبق بررسیها پدیده برعکس بودن احشای درونی بدن یک در 60 میلیون نفر است . مشاهده وجود قلب در سمت راست نیز یک به دوازده هزار نفر است.
حوا حسینی زن بیماری که پس از عمل متوجه متفاوت بودن بدنش با دیگران شده بود از اینکه با دیگران فرق دارد ابراز خوشحالی کرد .
از او پرسیدیم که آیا دراین 17 سال متوجه برعکس بودن قلب و اعضای بدن خود نشده است گفت : «با اینکه چندین بار بیمار شده ام اما پزشکان پی به این موضوع نبرده بودند».
وی افزود: «خودم نیزهیچ وقت احساس تپش قلب در سمت راست بدنم نداشتم».
وقتی هدف فقط خوشگلی باشه (بسیار خواندنی)
من این حرفا حالیم نیست، فقط میخوام خوشگل بشم، همین و بس
مکان: مطب یک پزشکشخصیت ها: دختر خانومی جوان و یک دکتر دارای دکترای افتخاری از دانشگاه هاروارد در رشته جلبک شناسی
دکتر: میدونستید هزینه این عمل چیزی در حدود بودجه یک سال کشور گینه بیسائو هست؟
دخترجوان: بله آقای دکتر بابام بهم قول داده بود اگه کنکور قبول بشم خرج جراحی پلاستیکم رو بده.
دکتر: میخواهید عمل کنید پس؟
دخترجوان: آره دیگه. خوب میدونید مشکلات برای یه دختر دم بخت خیلیه. همش میگن صورتش کجه دماغش درازه چشماش کوچیکه صورتش لاغره و از اینجور حرفها.
دکتر: خطراتش رو میدونید؟
دخترجوان: نه! مگه خطری هم داره؟
دکتر: خب شما میخواهید چه عملی بکنید؟
دخترجوان: گونه هام و پلک هام و پوستم و زیر گردنم رو و چربی های بدنم رو ساکشن کنم.
دکتر: هفتاد ساعت بیهوشی داریم. هشت ماه دوران نقاهت و رژیم غذایی خاص مثلا هر روز باید یک لیوان روغن کرچک بخورید و مقادیری برگ درخت نارنج و ممکنه تا آخر عمر در حالت اسهال اونهم از نوع بدخیمش بمونید تازه اگه از هفتاد ساعت بیهوشی جان سالم به در ببرید و تو اون ساعت ها حافظه خودتون رو از دست ندید. ممکنه اسم خودتون رو فراموش کنید و خانواده خودتون رو نشناسید.
دخترجوان: ( با کمی تردید) اون وقت خوشگل میشم؟ میتونم شوهر کنم؟
دکتر: امکانش هست باید ببینیم بدنتون چقدر جواب میده.
دخترجوان: من حاظرم بخاطر اینکه روی اون دختر خالم رو که دماغش رو عمل کرد کم کنم همه خطراتش رو قبول کنم.
دکتر: باید یه فرم پر کنید که تمام عوارض عمل رو به عهده میگیرد و در صورت بروز هر اتفاقی هیچ مسئولیتی به گردن ما نیست. میدونید که بهداشت جدیدا خیلی سخت میگیره.
دخترجوان: همش رو ندید امضا میکنم تو فقط منو خوشگل کن دکتر تا بتونم با یه جوون خوش تیپ ازدواج کنم.
دکتر: جدیدا بر اثر تحریم ما از مواد داخلی استفاده میکنیم شما که مشکلی ندارید؟
دخترجوان: مثلا چی؟
دکتر: مثلا به جای سیلیکون ممکنه از چوب پنبه استفاده کنیم و یا از غضروف مرغ برای شکل دادن به دماغ شما و برای سفیدی پوستتون از گچ ساختمانی استفاده کنیم و برای سفت کردن سینه هاتون از سیمان سفید. شما که مشکل ندارید؟
دخترجوان: اون وقت دماغم صاف میشه؟
دکتر: به شرطی که مثل اون دفعه شاغول مش غلام خراب نباشه و طراز باشه.
دخترجوان: یعنی اون وقت خوشگل میشم؟
دکتر: اگه جناب عزراعیل بی موقع سر و کله اش پیدا نشه بعد از این عمل آره.
دخترجوان: خب پس زود منو عمل کنید آقای دکتر.
دکتر: خب برید تو اتاق بغلی تا بیهوشتون کنند.
دکتر: آخ راستی یادم رفت ما ماده بیهوشی نداریم تو اون اتاق با یه بیل میزنند تو سرتون تا بیهوش بشید لطفا جیغ نزنید چون ما هنوز مراحل مجوز گرفتنمون از بهداشت سپری نشده خودتون که میدونید اینروزها چقدر سخت مجوز درمانگاه زیبایی میدن.
دخترجوان: مرسی، باشه نترسید قول میدم جیغ نزنم، ولی آقای دکتر شما هم باید قول بدی که من خیلی خوشگل بشم ها.
دکتر: ممنون.
چند لحظه بعد : بدلیل موجود نبودن بیل ناچارا با ابزاری شبیه کلنگ این بیهوشی انجام شد که در نتیجه دختر نتوانست به قولش عمل کند و متاسفانه پس از کشیدن جیغی بلند بلافاصله به خواب ابدی فرو میرود. خدایش بیامرزد که در حسرت زیبایی ناکام ماند و خلاصه دار فانی را وداع گفت. و این درس عبرتی شد برای دیگر دختران زیبا پسند تا به متد های زیبایی عصر حاضر زیاد اعتماد نکنند.
پیام اخلاقی : البته این یک نمایشنامه به سبک روحوضی بود که اجرا شد ولی بطور کلی زیبایی خوبه، تا اندازه ای هم ملاک هست، خرج کردن برای زیبایی هم تا اندازه ای بد نیست، ولی هیچ تعریفی جامع تر از این نیست که شما دختر خانم های ایرونی باید قدر زیبایی واقعی خودتون رو بیشتر بدونید و تحت تاثیر اینگونه مسائل نباید خوشگلی خدادادی و اورجینال رو ناشیانه دستکاری کرد ! نظر شما چیه ؟
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
آیا با قانون هشتاد بیست آشنا هستید؟
شاید چندین بار موضوع ۸۰/۲۰ را شنیده باشید، به نظر من ارزش دهها بار شنیدن و مطالعه را دارد، در متن زیر خلاصه ای از بحث ۸۰/۲۰ آورده شده است، امیدوارم کمال استفاده را ببرید.
در سال ۱۹۰۶ یک اقتصاددان ایتالیایی به نام ویلفر دو پارتو در حین تحقیق راجع به توزیع ثروت در ایتالیا متوجه شد که ۸۰% ثروت کشورش در دست ۲۰% افراد است، او ۲۰% بانفوذ و ثروتمند را، اقلیت مهم و بقیه ۸۰% جمعیت جامعه را اکثریت کم اهمیت نامید، بسیاری از محققان این پدیده را در امور تخصصی خود مورد بررسی قرار دادند و به نتایج مشابه جالبی رسیدند.
پیشتاز مدیریت کیفیت، دکتر ژوزف جورانکه در سال ۱۹۴۰ در آمریکا می زیست، یک اصل جهان شمول را شناسایی کرد و آن را به پارتو نسبت داد، او این اصل را اصل پارتو یا قانون ۸۰/۲۰ نامید.
قانون مذکور یکی از مفیدترین مفاهیم موجود در زمینه مدیریت و زندگی است، به مثال های زیر توجه کنید:
۸۰% سود شما مربوط به ۲۰% از محصولات یا خدمات شماست.
۸۰% بیماران دچار ۲۰% بیماری ها می شوند.
۸۰% انبار شما از ۲۰% لوازم شما پر است.
۸۰% تصادفات مربوط به ۲۰% جرایم رانندگی است.
۸۰% شاخص سهام مربوط به ۲۰% شرکت هاست.
۸۰% مشکلات پرسنلی سازمان شما مربوط به ۲۰% کارکنان است.
جمله طلائی:
۸۰% موفقیت شما مربوط به ۲۰% از فعالیت شماست.
ما اغلب افرادی را می بینیم که در تمام مدت کار می کنند، اما ظاهرا” کار زیادی انجام نمی دهند. اما انجام یک یا دو کار اصلی را به بعد موکول می کنند.
قاعده کلی ۸۰/۲۰ می تواند به عنوان یک یادآوری روزانه در خدمت شما باشد و به ما یادآور شود که ۸۰% زمان و انرژی خود را بر ۲۰% آنچه واقعا” مهم است متمرکز کنیم.
بدین منظور قبل از شروع هر کاری از خود بپرسیم: “آیا این کار در زمره ۲۰% مهم است یا ۸۰% کم اهمیت؟“
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
بیماری عجیب ناتالی آدلر، دختر 21 ساله استرالیایی
از چهار سال قبل، ناتالی آدلر دختر 21 ساله استرالیایی، دچار یک وضعیت عجیب در چشمهایش شده است. او هر سه روز چشمانش به مدت 72 ساعت بسته میشود و بعد از سه روز دوباره و خودبهخود پلکهایش باز میشوند.
ناتالی میگوید: «شب قبل از بسته شدن چشمهایم، کاملا حس میکنم که میخواهد چنین اتفاقی بیفتد؛ چون پلکهایم به تدریج سنگین میشوند.»
بیماریها و اختلالات بینایی متعددی وجود دارند که میتوانند باعث از بین رفتن ناگهانی بینایی شوند. از اختلالات داخل چشمی و عصبی گرفته که فعالیت سلولهای نوری چشم را با مشکل مواجه میکنند تا مشکلات عصبی و عضلانی پلک که باعث افتادگی پلک میشوند، اما اینکه یک اختلال چشمی و نابینایی شکل دورهای به خود بگیرد و مدام تکرار شود، جزو موارد نادری است که اغلب توجیهی برای آن وجود ندارد. مشکل ناتالی آدلر، هم یکی از این موارد نادر است.
بعد از بسته شدن چشمها، او فقط میتواند از یک شکاف باریک پایین پلک چپش ببیند و برای این کار مجبور است سرش را کاملا به عقب خم کند. به خاطر همین موضوع، او دچار گردندردهای شدیدی شده است. وی میگوید: «در سه روزی که چشمانم بسته است، در شقیقههایم درد احساس میکنم. حالت تهوع دارم و تمام بدنم درد میکند و دردهای گردن هم به این مشکلات اضافه شده است.»
قصه از کجا شروع شد؟
مشکلات ناتالی در 17 سالگی و درست در یک شب امتحان، بعد از یک عفونت باکتریایی سینوس، به وجود آمده و طی این چهار سال به هیچوجه بهتر نشده است. مشکل ناتالی آدلر هر چه باشد، پزشکان هنوز نتوانستهاند تشخیص قطعی آن را مطرح کنند.
پزشکان چه میگویند؟
دکتر کاترین مانکوسو، چشمپزشکی که پرونده ناتالی را پیگیری میکند، میگوید: «الان چهار سال است که او در حال درمان است اما هیچ تغییری به وجود نیامده است و ما هنوز راجع به علت بیماری او به تصمیم واحدی نرسیدهایم.»
چشمپزشک مسئول ناتالی هم از اظهارنظر خودداری کرده است. به غیر از چشمپزشکان استرالیایی، متخصصان اعصاب آمریکایی هم که مدارک این دختر را بررسی کردهاند، سردرگم هستند.
دکتر سستاری، نورولوژیست فوقتخصص چشم و استاد دانشگاه هاروارد میگوید: «هیچ بیماری شناخته شدهای وجود ندارد که علایم مشابه خانم ناتالی را به وجود آورد.» وی اغلب بعد از معاینه بیماران بررسی میکند که علایم آنها ناشی از یک مشکل ارگانیک یعنی اختلال در بدنشان است یا بهخاطر یک کانورژن (تبدیل مشکلات عصبی و روانی به علایم فیزیکی در بدن). به نظر او مورد ناتالی آدلر هم ممکن است یک کانورژن باشد که به خاطر مشکلات روحی و روانی ، علایم بدنی عجیب را برایش به وجود آورده است.
دکتر سستاری بعضی مشکلات بدنی خاص مثل آپراکسی پلک یا آسیب به بخشی از مغز به نام CCN و یا بلفارواسپاسم (اسپاسم عضلات پلک) را مثال میزند که میتوانند باعث بسته شدن چشم شوند اما اینکه پلکها باز و بسته شوند با هیچکدام از بیماریهای ذکر شده مطابقت ندارد. به عقیده دکتر سستاری و دکتر ویلیام دیوید، علت اصلی این مشکل میتواند کانورژن باشد و تشخیص این بیماری با رد کردن عوامل بیماریزای دیگر امکانپذیر است.
درمانها بیاثر است
پزشکان، بیمارانی را مثال میزنند که بهخاطر کانورژن دچار علایم عصبی عجیب و غریبی مثل کوریهای گذرا یا علایمی شبیه تشنج می شوند، اما به هر حال تشخیص و درمان کانورژن باید توسط یک روانپزشک انجام شود.
با این همه در طی این چهار سال، ناتالی آدلر، تنها درمان بلفارواسپاسم دریافت کرده است. تزریق سم بوتولینوم یا بوتاکس در یک مرحله باعث شد تا دوره بیماری آدلر کمی کوتاهتر شود و دردهای وی نیز تا حدودی کاهش یابند. به نظر دکتر فانکوسو، با دریافت این درمان، ناتالی توانست مدت بیشتری چشمانش را باز نگه دارد.
این در حالی است که تقریبا اکثر پزشکان توصیه میکنند، ناتالی درمانهای روانپزشکی را بهعنوان روش اصلی درمان انتخاب کند.