خیلی از همسران تصور میکنند پس از زایمان باید تا هفتهها رابطه زناشویی نداشته باشند؛ چون ممکن است برقراری چنین رابطهای باعث آسیب به مادر شود. باور غلط دیگری که در این مورد رواج دارد، بهتر بودن سزارین نسبت به زایمان طبیعی برای برقراری رابطه زناشویی بعد از آن است. البته بعضی اوقات هم مشغولیت بچهداری باعث میشود که زوجها خودشان و یا رابطه زناشوییشان را فراموش کنند که این نکته هم میتواند در درازمدت عوارض نامطلوبی بر روابط زوجین بگذارد. درباره این موارد با دکتر ملکمنصور اقصی، متخصص زنان و زایمان و استاد دانشگاه تهران گفتگو کردهایم...
بعد از زایمان، تا چه مدتی محدودیت و منع رابطه زناشویی وجود دارد؟
در یک مدت زمان خاص پس از زایمان، توصیه ما این است که رابطه زناشویی وجود نداشته باشد و علت آن هم این است که میخواهیم محل چسبندگی جفت ترمیم پیدا کند چون مثل یک زخم باز میماند. جفت از دیواره کنده شده و خونریزیهای معمول بعد از زایمان، از همین محل است. تا این زخم ترمیم پیدا نکرده، بهتر است رابطه زناشویی نداشته باشند. این زمان حدود 3 هفته طول میکشد. در قدیم میگفتند تا 6 هفته. اما امروز میگویند تا 3 هفته هم کفایت میکند.
آیا این مدت برای زایمان طبیعی و سزارین فرق دارد؟
مسلما شرایط زایمان طبیعی و سزارین باهم فرق میکند. اگر زایمان طبیعی باشد چون در محل، ممکن است برش و بخیه زده شده باشد و این زخم در طول 2 هفته بهبود پیدا میکند، چنانچه مشکل خاصی پیدا نکند، همین 3 هفته کافی است.
در مورد سزارین چه طور؟
بستگی دارد به نوع سزارینی که انجام شده است. اگر همراه با چسبندگی زیاد یا بروز عفونت باشد، ممکن است رابطه زناشویی همراه با درد باشد. یعنی پس از رابطه زناشویی، زن یک درد مبهمی در ناحیه لگن خود حس میکند. در حقیقت، با حرکت احساس درد میکند. بالاخره سزارین یک برش است. شکم باز شده و دست خورده، در بهترین شرایط هم سزارین تا حدی چسبندگی ایجاد میکند. بنابراین زایمان طبیعی از این جهت بهتر است و برخلاف تصور عوام که فکر میکنند سزارین برای رابطه زناشوییشان بهتر است، باید اشاره شود که پس از یک زایمان طبیعی و سالم، رابطه زناشویی در مقایسه با سزارین مطلوبتر است.
آیا این چسبندگی، به غیر از درد محدودیت دیگری هم برای رابطه زناشویی ایجاد میکند؟
نه، فقط همان درد را ایجاد میکند. پس از زایمان نکته دیگری که وجود دارد، زمانی است که مادر شیر میدهد. در این شرایط فعالیت تخمدانها متوقف شده و این میتواند باعث کم شدن ترشحات واژن و خشکی آن شود. اگر زن چنین احساسی را دارد، بهتر است از ژلهای لوبریکانت استفاده کند که محلول در آب است.
برخی خانمها تصور میکنند بعد از زایمان طبیعی ممکن است نتوانند مثل قبل رابطه زناشویی برقرار کنند. آیا چنین تصوری درست است؟
یکی از تغییرات فیزیولوژیک که در طول بارداری اتفاق میافتد هیپرتروفی یا افزایش حجم دستگاه تناسلی است؛ یعنی یک مقداری بافت بزرگتر و متورمتر میشود. خود کانال زایمانی نیز بازتر میشود. رحمی که قبلا 100 گرم بوده حالا میشود 1000 گرم. بعد از زایمان، تمام این تغییرات طی 6 هفته بر میگردد به حالت عادی. پس تغییرات چندانی برای اندامها برای طولانی مدت اتفاق نمیافتد.
در جایی میخواندم که برای پیشگیری از تغییر شکلهای مختصری که ممکن است بعد از بچهدار شدن اتفاق بیفتد، تمرینهایی وجود دارد. آیا این حرف درست است؟
بله، تمرین عضلات کف لگن، ورزشی است که حتی برای خانمهایی که باردار نیستند، میتواند رضایت ناشی از رابطه زناشویی را افزایش دهد. برای خانمهایی که اختلالات جسمی دارند و یا دیر به ارگاسم میرسند، توصیه میشود در طول روز مرتب این عضلات را تقویت کنند. برای تقویت، عضلات را باید به صورت متناوب منقبض و منبسط کنند. ابتدا نیز این کار را با دفعات کم شروع کرده و کم کم آن را افزایش دهند. طول مدت انقباض و انبساط را هم میتوانند افزایش دهند. به عنوان مثال اول 3 ثانیه، و بعد کم کم مدت را تا 10 ثانیه افزایش دهند. این تمرین حتی برای دوران یائسگی که عضلات کف لگن ضعیف میشوند نیز مفید است البته توصیه میشود که در دوران بارداری نیز خانمها این کار را انجام دهند.
بسیاری از خانمها پس از زایمان و در زمان شیر دادن، از ترس باردار شدن ترجیح میدهند که رابطه زناشویی نداشته و یا در حداقل ممکن داشته باشند. روش درست برای جلوگیری در این دوران چیست؟
توصیه میکنیم که خانمها هفته ششم پس از زایمان به مراکز بهداشت مراجعه کنند. مشاور با توجه به شرایطی که زن و مرد دارند روش قابل اطمینانی را برای جلوگیری به آنها معرفی میکند چرا که فقط 40 روز اول پس از زایمان احتمال بارداری وجود ندارد و بعد از آن به علت احتمال حاملگی، جلوگیری صورت بگیرد
کسانیکه به نوعی معتاد عشق می شوند تمام لحظه های زندگی خود را با ناامیدی و ترس سپری می کنند. همواره با ناکامی، هراس از عدم پذیرش ، دردهای احساسی، و تجربیات ناآشنا و غیر ملموس همراه هستند. این افراد به توانایی های فردی خود اعتقاد ندارند و احساس میکنند که هیچ گاه نمی توانند از طرف مقابل عشقی که درخورشان باشد را در حد مطلوب دریافت نمایند. آنها همچنان می نشینند و منتظر عشق می مانند و متاسفانه کمتر اتفاق می افتد که در زندگی خود عشق حقیقی را تجربه کنند.
اعتیاد به سکس نیز مانند سایر عادات وسواسی پی آمد های خاص خود را به همراه دارد: یک ناهنجاری مخرب که آثار منفی آن بر روی کلیه عملکردهای نرمال زندگی سایه می افکند و انگیزه و اراده فرد را به طور کامل نابود می سازد.
معتادان به سکس توانایی کنترل و یا به تعویق انداختن احساسات و رفتارهای جنسی خود را از دست می دهند. در این افراد نیاز به رضایت جنسی جای نیاز به صمیمت را می گیرد و شهوت اولویت اول را به خود اختصاص داده و سایر ارکان مهم زندگی نظیر ارتباطات خانوادگی، فامیلی و دوستانه، مسائل شغلی و به تدریج سلامت فردی و ایمنی شخصی به کلی اهمیت خود را از دست می دهد.
آنها حاضرند هر کاری انجام دهند تا نیاز خود را برآورده سازند، اما پس از انجام عمل دچار شرم و پشیمانی، و ناامیدی و پریشانی می شوند.
معتادان معتقدند که این معضل بزرگ به واسطه اجبار و التزام حاکم بر جو زندگیشان به آنها تحمیل شده است و از نظر روحی به جایی می رسند که برخلاف رویکردهای اجتماعی عمل کرده و رفتارهای جامعه ستیز از خود بروز می دهند. معمولاً (نه همیشه) اعتیاد پس از مدتی با وابستگی جسمی شدید همراه می شود.
در این زمان فرد خواست و اراده ی خویش را از دست می دهد، همه تلاش هایش نتیجه معکوس می دهند و به همین دلیل برای درپوش گذاشتن بر روی آلام فردی دوز رفتارهای مخرب خود را افزایش داده و به مثابه آن تاثیرات مخرب بیشتری را نیز به جان می خرد. اما انجام این کار هم دیگر برایش آن تاثیر ابتدایی را ندارد ولی آز آنجایی که در وهله اول از نظر ذهنی و بعد از نظر روانی به آن کار اعتیاد پیدا کرده نمی تواند از آن دست کشیده و ترکش کند.
علائم
برای معتاد به عشق
- وسواس و از پادرآمدن
- جلوگیری از بروز احساسات واقعی
- اجتناب از هر گونه تغییر
- عدم ریسک پذیری
- فقدان صمیمیت واقعی
- وابستگی بیش از حد
- خواستار وقف کامل طرف مقابل
افرادی که دچار اعتیاد جنسی هستند نیز علائم زیر را تجربه می کنند:
- خیال پردازی: توهم های جنسی و تصور موقعیت های جنسی که سبب افزایش انگیزه می شود.
- عادت کردن: مبنا قرار دادن یک عمل خاص و تکرار آن به صورت پی در پی
- اجباری ساختن: برقراری دائمی ارتباط جنسی بدون در نظر گرفتن عواقب منفی و بدون داشتن هیچ گونه میلی برای متوقف ساختن آن.
- ناامیدی: احساس گناه یا خجالت در کنترل احساسات و یا رفتار مخرب
- سایر مشکلات رفتاری به ویژه اعتیاد ذهنی و اختلالات تغذیه ای
دلایل
اصولاً رشد و پرورش افرادیکه معتاد به عشق می شوند در دوره های قبلی زندگیشان به صورت ناخوشایند متوقف شده است. این افراد خود را سرخورده می پندارند و هیچ امیدی به یافتن عشق حقیقی در زندگی ندارند. به طور مشابه کسانی که به سکس معتاد می شوند جزء آن دسته از افرادی هستند که در دوران کودکی مورد توجه والدین و اطرافیان خود قرار نمی گرفته اند و دائماً آزار و اذیت می شدند. باید گفت که والدین این افراد نیز در گذشته به گونه ای قربانی آسیب های شدید جنسی بوده اند.
استرس نیز نقش بسزایی در تقویت و تهییج رفتارهای وسواسی دارد و در این مورد خاص نیاز فرد معتاد به خیال پردازی را دو چندان می کند.
فنیلتیلامین (PEA) یک نوع ماده شیمیایی است که وجود آن در مغز شور و نشاط و هیجان افراد را افزایش می دهد. افراد معتاد به عشق با عشق ورزیدن نادرست حس شیفتگی و شیدایی خود را افزایش می دهند و خوشحالی و برانگیختگی کاذب در بدن خود ایجاد می نمایند.
معتادان به عشق و سکس نیازمند تحریک های فیزیکی و روانی می شوند که نشئت گرفته از کم و زیاد شدن میزان PEA و استرسی که بر روی انتقال دهنده های عصبی است می باشد.
درمان
اولین مرحله از درمان این است که تشخیص دهید دچار یک چنین عارضه ای شده اید. باید نگاه دقیقی به رفتار فردی و مشکلاتی که به مثابه آن برای خود ایجاد می کنید – مشکلات احساسی، جسمانی، و یا اقتصادی- داشته باشید.
اگر احساس می کنید که درگیر یک ارتباط عاشقانه ی اعتیادآور شده اید حتماً باید به دنبال کمک گرفتن از کارشناسان حرفه ای باشید. مشاوره های روانشناسی برای کسانیکه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم دچار چنین عارضه ای هستند پیشنهاد می شود.
درمان باید حداقل چند مورد از موارد زیر را در بر بگیرد:
در اختلال اعتیاد به سکس نیز اغلب افراد دچار یک دور تسلسل می شوند و هر چه تلاش می کنند قادر به متوقف ساختن آداب ضد ارزشی خود نیستند. در طول دوره ترک حتماً این سه مورد باید مورد توجه قرار بگیرد:
رفتارهای فرد معتاد در حین درمان تاثیر پذیر از موارد زیر هستند:
قرار گرفتن در محیطی که بتوان مراحل درمان را به راحتی طی کرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افراد باید بتوانند رفتارهای خود را بدون وجود هیچ گونه ترسی به دقت ارزیابی نموده و اطمینان داشته باشند که اطرافیانشان با آنها حس همدردی می کنند و برایشان ارزش و اهمیت قائل هستند.
ضمن گفتگو با کارشناسان و مشاوران مشکل به صورت ریشه تشخیص داده می شود و بعد یک برنامه زمانبندی شده برای درمان ایجاد می گردد.
در طول این بازه فعالیت های فردی شخص زیر ذره بین برده می شود و هر مانعی از سر راه درمان برداشته می شود. مشاور ارتباط نزدیکی را با بیمار برقرار می کند و سپس یک برنامه درمانی مدون تهیه نموده و هر تغییری که لازم باشد بعداً در آن اعمال می کند.
آیا تاکنون پیش آمده است که به دلیل چیزی که مرد زندگیتان گفته، یا انجام داده است، کاملاً گیج و سر در گم شوید؟ آیا شده است که بعد از آن که شوهرتان به سرعت به شما پشت میکند، از خود بپرسید: "آخر چرا باید این حرف، او را این چنین عصبانی کند؟"
آیا تا به حال مبهوت ماندهاید که چرا وقتی از روی دلسوزی به او میگویید اینقدر با کار زیاد به خود فشار نیاورد، او حالت دفاعی به خود بگیرد؟ بله؟ من هم همینطور.
اما اکنون پس از بررسی مصاحبههای کتبی و شفاهی با بیش از هزار مرد، میتوانم بگویم که جواب این ابهامات و دهها مورد مشابه، مربوط به رویدادهای زندگی داخلی مردانتان میباشد. اکثر موارد به مسائلی بر میگردد که او آرزو میکند شما میدانستید، اما نمیداند که چطور آنها را با شما در میان بگذارد. در برخی موارد، او نمیداند که آیا اصلاً شما ازاین مسائل آگاهید یا خیر.
یک فکر بکر! از قرار معلوم این گونه مردان به شکل شگفتانگیزی مشترک، یک شبکه داخلی همگانی هستند. در هسته مرکزی اسرارشان، بسیاری از آنان، ترسها، نگرانیها، احساسات و نیازهای مشابهی دارند.
من بارها دریافتهام که چیزهای زیادی در ارتباط با مردان وجود دارند که فکر میکردم آنها را میفهمم -- اما در واقع اینطور نبود. در بسیاری زمینهها درک من از قضایا بسیار سطحی بود. اما آن هنگام که از سطح به عمق میرفتم و به مسائل ویژه میپرداختم، به ناگهان همه چیز تغییر میکرد. به ناگهان خود را مانند یک شخصیت کارتونی میدیدم که یک لامپ روشن بالای سرش ظاهر میشود.
از این هم بهتر، در نهایت معلوم شد که آن آشکارسازیها اغلب درباره موضوعاتی بودند که شوهرم همیشه آرزو داشت تا من آنها را بدانم، اما اصلأ نمیدانست چطور آنها را توضیح دهد. و این همان توداریهای معمول آقایان است که دربارهشان صحبت کردم. گرچه هنوز هم اشتباهات زیادی در روابطم با شوهرم مرتکب میشوم -- که همچنان ادامه نیز دارد -- اما خوشبختانه در نهایت، فهم و درک این امور، کمکم کردهاند تا آنطورکه همسرم نیاز دارداز او به نحو بهتری قدر دانی و پشتیبانی نمایم.
می خواهم آن لامپ کارتونی را برای شما هم روشن کنم.
هفت آشکارسازی
این موارد همان هفت آشکارسازیی میباشند -- به همراه ترجمهای از "ادراکات سطحی" گرفته تا "نتایج عملی" -- که شاید شما نیز همچون من پیش از این به آنها پی نبرده بودید.
درک سطحی شماره 1: مردها نیازمند احترام هستند.
که در عمل یعنی: مردها بیشتر احساس بیمهری میکنند تا بی لیاقتی و بیاحترامی.
درک سطحی شماره 2: مردان احساس ناامنی میکنند.
که در عمل یعنی: علیرغم اینکه آنان ظاهر خودشان را حفظ میکنند، لیکن احساس دغلکاری میکنند هنگامی که میترسند، ناتواناییها و عدم شایستگیهایشان لو برود.
درک سطحی شماره 3: مردها تدارکاتچی هستند.
که در عمل یعنی: حتی اگر شما با درآمد خود، خانواده را از نظر مالی حمایت کردهاید، باز هم در احساس او برای فراهم کردن معیشت خانواده تغییری حاصل نمیآید.
درک سطحی شماره 4: مردها بیشتر به دنبال امور جنسی هستند.
که در عمل یعنی: میل جنسی شما به شوهرتان عمیقاً در او احساس مفید بودن و اعتماد به نفس در همه زمینههای زندگی را شکوفا میکند.
درک سطحی شماره 5: مردها بصری هستند.
که در عمل یعنی: حتی مردانی که در زندگی زناشویی خود خوشبختند، تلاش مینمایند تا به جانب زندگی جذب شوند که این مهم را به توسط تصویر زنان دیگر به آنان یادآوری میشود.
درک سطحی شماره 6: مردها یک تکه سنگ بیعشقند.
که در عمل یعنی: در حقیقت مردها از عشق لذت میبرند (گاهی اوقات به روشی متفاوت) و میخواهند که عاشق پیشه باشند -- اما دودلند، چرا که از موقفیت خود شک دارند.
درک سطحی شماره 7: مردها به ظاهر خیلی اهمیت میدهند.
که در عمل یعنی: لازم نیست که حتماً سایزتان شماره 3 باشد، اما مرد شما حقیقتاً نیاز دارد ببیند شما تلاش میکنید به خودتان برسید -- و برای حمایت از شما حتی هزینهها و مشکلات احتمالی این امر را هم به جان خواهد خرید.
هر چه بیشتر مردان خود را در زندگیهایمان درک کنیم، به همان اندازه نیز میتوانیم آنان را حمایت نموده و به همان شیوهای که نیاز دارند، دوستشان بداریم. به بیان دیگر، این آشکارسازی میبایست ما را دگرگون و حمایت کند.
شانتی فلدهان تحقیقات گسترده ای در ارتباط با زندگی داخلی مردان انجام داده است. او نتایج بسیار جالبی را با جزئیات بیشتر در این زمینه در کتاب خود تحت عنوان "تنها برای زنان" ارائه داده است
از مدت ها قبل پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کرده اند که یکی از فاکتورهای حیاتی برای قضاوت در مورد کیفیت رابطه، اندازه گیری میزان خوش مشربی و شوخ طبعی در آن است. اگر در یک رابطه خنده وجود داشته باشد، می توان نتیجه گرفت که آن ارتباط سالم است. زمانی که خنده و شادی متوقف شود، ارتباط به لبه پرتگاه نزدیک خواهد شد. اگر شما به دنبال آن هستید تا روابط رضایت بخش تری را چه در محیط خانه و چه در ارتباطات شغلی خود داشته باشید، باید به شادی و لبخند اهمیت داده و حس شوخ طبعی خود را نیز افزایش دهید.
در این قسمت شما را با 5 تکنیک آشنا می کنیم که به واسطه آن هم می توانید حس شوخ طبعی خود را ارتقا بخشید و هم سلامت روابط خود را تضمین کنید.
1- با تمرکز بر روی موضوعات جالب سعی در بیدار کردن حس شوخ طبعی خود داشته باشید. شاید این امر در مراحل اولیه قدری دشوار به نظر برسد، اما چیزی نخواهد گذشت که تمام اطراف خود را مملو از چیزهایی خواهید دید که باعث بیدار کردن حس خوشحالی در شما می شوند. با اتکا به این شیوه از زندگی خود نیز لذت بیشتری خواهید برد.
2- اگر احساس می کنید که به تازگی خیلی کمتر از گذشته می خندید، شاید بهتر باشد که ارتباط خود را با افراد شوخ و با مزه بیشتر کرده و از افراد بی حوصله و غمگین فاصله بگیرید.
3- یاد بگیرید که به برخی از کارهای خودتان هم بخندید. اگر این کار را نکنید، این حق را به دیگان می دهید تا به شما بخندند. بسیاری از افراد به دلیل ناامنی ها و ترس هایی که در وجود خود احساس می کنند، قادر به انجام یک چنین کاری نیستند. آنها از این می ترسند که در نظر دیگران احمق و فاقد صلاحیت جلوه کنند. به هر حال همه افراد در زندگی خود دچار اشتباه می شوند، اگر به اشتباهات خود بخندید آنها را کم اهمیت جلوه می دهید. همچنین این امر از جمله خصیصه های فطری انسان نیز قلمداد میشوند.
4- عکس های جالب و جوک های بامزه را جمع کنید و بر روی در یخچال یا تابلوی اعلانات بچسبانید تا همه بتوانند آنها را ببینند و لذت ببرند. البته باید از انواع جوک های نژاد پرستانانه، برانگیزاننده جنسی و پلید صرف نظر کنید. باور کنید که بدون وجود یک چنین مسائلی باز هم می توانید بخندید. من به شخصه ارزشی برای مقوله های زشت قائل نیستم.
5- از حس شوخ طبعی برای حل مشکلات موجود در روابط خود بهره بگیرید. زمانیکه در رابطه خود به بن بست می رسید، سر شوخی را باز کنید. یکی از دوستانم تعریف میکرد که چندی پیش با همسر خود مشاجره ای داشت. در گرماگرم بحث همسرش ناگهان حرف بدی به او زد، دوست من هم با شنیدن آن عبارت به همسرش گفت تو با بیان یک چنین عبارات زننده ای کمر مرا شکستی! ناگهان همسرش شروع به خندیدن کرد و خودش هم همین کار را ادامه داد. چیزی نمی گذرد که هر دو یادشان می رود که چرا با هم دعوا می کردند و همه چیز به حالت عادی باز می گردد.
باید توجه داشته باشید که شوخ طبعی ذاتی نیست و یک امر کاملاً اکتسابی میباشد. شما اگر بخواهید به راحتی می توانید حس شوخ طبعی خود را افزایش دهید. زمانی که این کار را انجام دهید به این نتیجه می رسید که روابطتتان غنی تر و مستحکم تر می شوند. مردم هم به چشم یک فرد جذاب تر به شما نگاه می کنند. این امر هم به نوبه خود سبب می شود که حس شوخ طبعی شما باز هم بیشتر ارتقا پیدا کند.
هر زنی به راحتی میتواند پولی که در اختیارش میگذارید را خرج کند، اما او با این چیزها نمیتواند نیازهای عاطفیاش را برطرف کند چرا که او به شوهرش احتیاج دارد. از طرفی خیلی از مردها عشق خود را با هدیههای رویایی که شخصی است نشان میدهند به راستی میدانید همسرتان چه هدایایی را دوست دارد؟ یعنی میدانید همسر شما اگر ماشین ظرفشویی هدیه بگیرد خوشحال میشود یا یک شاخه گل سرخ؟
دوستی میگفت: (میدانم زنها چی میخواهند، اینکه شوهرشان پول زیادی در اختیار آنان بگذارد و آنها خرج بکنند!؟)
او اشتباه میکرد، چرا که هر زنی به راحتی میتواند پولی که در اختیارش میگذارید را خرج کند، اما او با این چیزها نمیتواند نیازهای عاطفیاش را برطرف کند چرا که او به شوهرش احتیاج دارد. از طرفی خیلی از مردها عشق خود را با هدیههای رویایی که شخصی است نشان میدهند به راستی میدانید همسرتان چه هدایایی را دوست دارد؟ یعنی میدانید همسر شما اگر ماشین ظرفشویی هدیه بگیرد خوشحال میشود یا یک شاخه گل سرخ؟
آنچه که در ادامه میخوانید نمونههایی از هدایایی است که خانمها خیلی دوست دارند.یک شاخه گل، کارتهای تبریک، عطر، جواهرات، نامهای که خودتان نوشته باشید، لباسی که دوست دارد، گلدان قشنگ، مجسمههای سرامیکی، کتاب شعر و یا حتی ماندن یک شب در هتل و به اینها شکلات! را هم اضافه کنید.
به یاد داشته باشید که خرید هدیهای کوچک و ارزان و تقدیم آن به شکلی خوشایند، میتواند برای او جالب توجهتر باشد.
(الن کریدمن) در کتابش تحت عنوان (راز دلبسته کردن زن) و یا (چراغ دل زنت را روشن کن) مینویسد: جرالد میگفت: همسرم، برشتوک را هر روز صبح با شیر میخورد، به خاطر همین موضوع، به سوپرمارکت رفتم و یک جعبه بزرگ برشتوک خریدم و آن را با یک گره پاپیونی بستهبندی و یادداشتی هم ضمیمهاش کردم: (برای بهترین و کاملترین زنی که میشناسم.) میتوانم به شما بگویم آن شب آمدنم به خانه خیلی استثنایی بود، چنین هدیه کوچکی برای او مفهوم بسیاری داشت.
و یا (چیپ) یک بسته شکلات خرید و آن را در کیف همسرش گذاشت و یادداشتی هم ضمیمه آن کرد که روی آن نوشته بود: (به همسر بینظیرم که همیشه به من خوبی و عشق میدهد.) زمانی که مرد به سرکارش رسید، زن به او تلفن کرد که بگوید با این کارش روز خوبی را برای او تدارک دیده است.
یا یکی دیگر از دوستانم میگفت: من هر روز صبح خیلی زود سر کار میرفتم، شب قبل به گلفروشی رفتم، یک شاخه گل رز و یک شاخه گل زنبق خریدم و صبح روز بعد به همراه یادداشتی در کنار بالش زنم گذاشتم. بر روی یادداشت نوشته بودم: (گلهای رز قرمز هستند و بنفشهها آبی، گرچه من در محل کارم هستم، به تو فکر میکنم.) شب که به خانه آمدم با من مثل یک سلطان رفتار شد. تصورم این بود که برای خوشحال کردن همسرم به پول فراوان احتیاج دارم، اما دریافتم که دو شاخه گل به اندازه یک کت خز موثر است. یا دیگری یک مجسمه عقاب سرامیکی خرید و یادداشتی به آن چسباند که روی آن نوشته بود: (زمانی که تو در کنارم هستی، من از عقاب بالاتر پرواز میکنم) سپس آن را در جایی که مطمئن بود، زنش پیدا میکند، گذاشت. آن مجسمه سرامیکی حالا جزو یکی از داراییهای باارزش اوست.(آلن کروفی) میگوید: تمامی این مردها از اینکه وقتی بخواهند فکر خود را به کار بیندازید، چقدر خلاق خواهند بود، حیران شدند. هدیههایی که آنها دادند، شاید کوچک بود، اما برای همسرانشان دنیایی ارزش و نتایجی جالب توجه به همراه داشت.
هر آنچه را تصمیم میگیرید به همسرتان هدیه بدهید و مطمئن باشید که هدیهای کامل است. همیشه کار اضافی نیز انجام دهید، اگر هدیهتان گلدان است، در آن گل بگذارید، اگر هدیه وسیله موسیقی است، یادداشتی کوچک روی آن بگذارید، اگر امکان پیچیدن هدیه هست، آن را بستهبندی کنید. چون زنها دوست دارند بستهبندیها را باز کنند، اگر هدیه شما یک ظرف شیرینی است، در آن حتما شیرینی بگذارید.
و زنی میگفت پس از 25 سال ازدواج، هنوز اولین سالگرد ازدواجم را به یاد دارم. شوهرم آن روز را فراموش کرده بود، ابتدا تصور میکردم که او شوخی میکند، اما شوخی در کار نبود.
من تمام روز را گریه کردم، سرانجام در حدود ساعت هشت شب، او شتابان به فروشگاهی رفت و یک ظرف مخصوص شکلات خرید و به خانه آورد، وقتی آن ظرف را دیدم بلندتر گریه کردم، برای آن که میدانستم در خرید آن اصلا فکر نکرده است چون من رژیم داشتم و او یک ظرف شکلات خریده بود( !او حتی درک این را نداشت که در آن ظرف شکلات بگذارد.)
زنی دیگر میگفت: شوهرم در خانوادهای بزرگ شده است که عادت به خریدن هدیه ندارند، او هرگز ندیده بود که پدرش برای مادرش گل بیاورد، از این رو واقعا تصور نمیکرد که روزهای تولد یا سالگردها اهمیت دارند
1-فرزندان پیش دبستانی: پدرانی که صاحب فرزند کودکستانی میباشند، از رابطه جنسی کمتری برخوردارند. در مردان معمولا بیش از زنان این احتمال وجود دارد که به فرزندان خردسال خود به عنوان یک مانع و مخل زندگی جنسی نگریسته شود، بنابراین مردان در این شرایط کمتر آغازگر رابطه ی جنسی میشوند. از این رو زنان بایستی پیش دستی کرده و خود آغاز گر رابطه ی جنسی شوند و برای این کار زمان مناسبی را کنار بگذارند. زنان باید بیش از پیش به شوهران خود توجه کرده و به آنها بفهمانند که کماکان جذاب و دوست داشتنی هستند. برای این کار کودک را راس ساعت 8 شب به رختخواب هدایت کنید، تا بتوانید فرصت هم آغوشی با شوهران خود را فراهم آورید.
2- احتمال جدایی و متارکه: زوجینی که قصد جدایی از یکدیگر را دارند، رابطه ی جنسی ی کمتری با یکدیگرخواهند داشت. زوجینی که به سمت طلاق پیش می روند اغلب سعی میکنند از صمیمیت میان خود بکاهند.
3- سن: این یک فاکتور پیش بینی کننده قوی است. هر قدر سن بالاتر رود احتمال کاهش روابط ی جنسی افزایش می یابد. اما در آن روی سکه وقتی رابطه جنسی در زوجین مسن روی میدهد، عموما رضایت بخش تر و از کیفیت بالاتری برخوردار بوده و عشق و محبت در آن پر رنگ تر است. این گلایه زنان جوان که: "وی از شور و بنیه جنسی ی خوبی برخوردار است اما هیچ چیز از تکنیک های جنسی و عشق ورزی نمیداند." با افزایش سن کمتر به گوش میرسد. با افزایش سن زنان و مردان خصوصیات یک رابطه ی جنسی خوب و رضایت بخش را آموخته و همین امر باعث میشود با وجود کاهش بنیه جنسی و دفعات برقراری رابطه جنسی، رابط ی جنسی رضایت بخش تر و لذت بخش تر گردد.
4- سالهای تاهل: مردانی که از تاریخ ازدواجشان خیلی گذشته، رابطه ی جنسی کمتری را گزارش میکنند. اما مدت ازدواج عامل پیش بینی کننده ی مهمی برای زنان بشمار نمی آید. البته تعداد روابط جنسی در مردان معمولا نسبی است.
5- رضایت و خوشبختی: جای شگفتی نیست که هر قدر زوجین شادتر باشند و احساس خوشبختی بیشتری کنند، تمایل بیشتری به برقراری رابطه ی جنسی از خود نشان خواهند داد. زمانی که شما دلباخته کسی باشید و از شغل و زندگی خوبی نیز برخوردار باشید، رابطه ی جنسی به مثابه پوشش و تزئینات روی کیک میباشد.
6- سطح سلامتی:کاهش سطح سلامتی معمولا موجب کاهش روابط جنسی در مردان میشود، اما در زنان این چنین نیست. چراکه زنان مسن برقراری رابطه ی جنسی را حتی در وضع ناخوشی و کسالت یک وظیفه و تکلیف میدانند. زنان بیمار و ناخوش برای برقراری رابطه ی جنسی مشکل خاصی نخواهند داشت، اما مردان قادر به پنهان کردن بیماری و تاثیرات مشهود آن طی برقراری روابط جنسی نخواهند بود. چراکه مردان برای برقراری رابطه ی جنسی ناچار به صرف انرژی و نیروی فیزیکی بیشتری میباشند. اختلال نعوظ، استرس، خستگی و بیماریهای قلبی-عروقی دلایل اصلی امتناع مردان از رابطه جنسی میباشد.
7- فعالیتهای مشترک: زنان و مردان متاهلی که بیشتر با هم صحبت میکنند و کارها را بیشتر با یکدیگر(مشترکاً) انجام میدهند، از لحاظ جنسی فعالتر میباشند. سکس نهایت تجلی و ابراز عشق و صمیمیت است و بر خلاف سایر فعالیتهای مشترک تنها میان شما و همسرتان به اشتراک گذارده میشود. چنانچه زندگی ی جنسی شما افول کرده، بکوشید فعالیتهایی را به همراه یکدیگر انجام دهید مثل ورزش، رفتن به سینما، باغبانی، انجام وظایف خانه و غیره. این کار میتواند به رابطه شما روح تازه ای بدمد. راهکار دیگر اینست که دانسته های خود را با یکدیگر تقسیم کنید. با این کار نه تنها به معلومات شما افزوده میگردد، بلکه فرزندانتان نیز بواسطه آن چیزهای جدیدی می آموزند. افزایش دانش و اعتماد میان زوجین با تسهیم اطلاعات خود با یکدیگر باعث افزایش میل جنسی خواهد شد.
8- تعداد فرزندان: فرزند بیشتر، رابطه ی جنسی بیشتر. علت: حضور فرزندان میتواند نمایانگر ثبات در ازدواج باشد. اما در عین حال زوجین بایستی خیلی خلاق باشند تا بتوانند در حضور فرزندان خود رابطه ی جنسی داشته باشند! بنابراین فرزند کمتر، فرصتهای رابطه ی جنسی بیشتر.
9- بحث بر سر رابطه ی جنسی: زوجینی که جماع چندانی با یکدیگر ندارند، همچنین در مورد آن نیز خیلی کم و بندرت بحث و گفتگو میکنند.
پژوهشگران اینچنین استدلال میکنند که این دسته از زوجین اینگونه پرورش یافته و خو گرفته اند که رابطه ی جنسی اندکی داشته و از مطرح کردن آن نیز بی نیاز باشند. طرح این مسائل که: "ما میتوانیم این...امتحان کنیم" و یا "من راحت نیستم وقتی ...." و یا "چرا ما هیچ وقت...." باعث افزایش رابطه ی جنسی شما میشوند. هر قدر زوجین رابطه ی جنسی بیشتری با یکدیگرداشته باشند، بیشتر هم درباره آن بحث میکنند. یکی از نشانه های هشدار دهنده در یک رابطه ی نابرابر و نامتعادل فقدان اختلافات و ناسازگاری هاست.زوجینی که درباره ی هیچ چیز بحث نمیکنند، زوجینی هستند که با یکدیگر گفتگو نمیکنند و در واقع خودشان را سانسور میکنند. دقیقا مشابه یک ذهن زندانی جایی که یک نفر حکمفرما و غالب مطلق است و دیگری تنها فرمانها را بدون هیچ گونه اظهار نظر، به چالش کشاندن و مباحثه ای میپذیرد. این بحث نکردن ها باعث ایجاد هارمونی و تفاهم کاذب گردیده و صرفاً رنجش و تنفر به بار می آورد که دیر یا زود خود را آشکار میسازند.
10- خشونت: یکی دیگر از یافته های غیر منتظره رابطه ی میان خشونت و فعالیتهای جنسی بیشتر در زنان است. برخی پژوهشگران آن را به این واقعیت استناد میکنند که برخی از زوجین از فعالیت های جنسی به عنوان یک ابزار آشتی مجدد پس از نزاع و بگو مگوها استفاده میکنند. برخی هم معتقدند که برخی زوجین در بیان عشق و یا خشم بیشتر فیزیکی عمل میکنند. رابطه ی همبستری و خشونت تنها در زنان وجود دارد و این اشاره دارد به اینکه برخی مردان از جماع به عنوان شکلی از کنترل و سلطه گری استفاده میکنند. به خاطر داشته باشید پیوند این چرخه ( نزاع-رنجش-جماع-آشتی) برای مرد و زن غیر سالم محسوب میگردد. این به مفهوم آنست که ممکن است زوجی رابطه ی جنسی فراوانی با یکدیگر داشته باشند، اما کلیت رابطه از یک مشکل جدی رنج ببرد.(بدون جماع رابطه ای نیز وجود نخواهد داشت). علت دیگر آن میتواند اغواگر بودن خشونت باشد. مردان و زنان به دنبال تماشای فیلمهای ترسناک افزایش برانگیختگی جنسی را تجربه میکنند. اوج گرفتن آدرنالین در پی پاسخ جنگ یا گریز باعث افزایش میل جنسی میگردد. بنابراین پس از مشاجره با افزایش آدرنالین میل جنسی نیز افزایش می یابد. برای 70 درصد زنان غیر فمینیست که سلطه مردان را مورد پسند قرار داده و تایید میکنند، جماع تنها فرصت ایمنی است که شوهران میتوانند بر زنان خود تسلط و برتری داشته باشد. زنانی که میپندارند آسیب پذیری ماهیت و جوهره وجودی زنانگی است، از سلطه پذیری هنگام برقراری رابطه جنسی خشنود میباشند.
11- داد و ستد جنسی: برخی زنان از رابطه ی جنسی به منزله یک خدمت قابل معامله، اقدام به بهره برداری میکنند. یعنی در قبال برقراری رابطه ی جنسی، همواره چیزی از شوهران خود مطالبه میکنند. در چنین روابطی رابطه ی جنسی میتواند ازهیچ تا بسیار زیاد در جریان باشد. حتی اگر رابطه ی جنسی میان چنین زوجینی فراوان باشد، از آنجایی که روابط جنسی بر مبنای عشق و صمیمت استوار نیست، نمیتواند بیانگر رابطه ای پایدار و با ثبات باشد. از سویی بتدریج رابطه ی جنسی قداست خود را از دست داده و احتمال برقراری روابط جنسی ی خارج از ازدواج (نامشروع) در زوجین افزایش می یابد.
در برخی از جوامع غربی احتراز کامل آقایون از ارتباط جنسی در زمان تجرد مسئله چندان مهمی محسوب نمی شود، اما باکرگی یک خانم هنوز هم در میان برخی از افراد به ویژه آسیایی ها و افرادی که قدری محافظه کار هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است. اما باکره به چه کسی گفته می شود؟ کافی است این سوال را از یک مرد بپرسید تا او هم به سرعت به شما پاسخ دهد که باکره دختری است که پرده بکارت او دست نخورده باقی مانده باشد و در اولین تجربه جنسی خونریزی داشته باشد.
با یک چنین طرز تفکر مردانه ای می توان نتیجه گرفت که معیار سنجش باکرگی یک دختر خانم برای این افراد صرفاً پرده بکارت است. متاسفانه یکی از تصورات غلط رایج در میان آقایون هم این است که فکر می کنند اگر پرده بکارت خانمی از بین رفته باشد، نمی توان به چشم یک دوشیزه به او نگاه کرد، همچنین بر این باورند که اگر خانم در اولین جلسه ارتباط جنسی مقدار کمی خونریزی نداشته باشد، دختر نیست و قبلاً ارتباط جنسی را تجربه کرده.
اخیراً تحقیقی در مورد مقوله بکارت و تاثیر آن بر ازدواج انجام گرفته که در آن 150 پاسخگر مذکر جوان شرکت داشتند. سوال به این شرح بود: "اگر در شب اول عروسی متوجه شوید که همسرتان باکره نبوده ،چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟ آیا او را ترک می کنید یا خیر؟ چرا؟" و نتیجه آماری پاسخ ها نیز به قرار زیر بود: " 138 نفر یا 92% از پاسخگران اظهار داشتند که همسر خود را ترک می کنند، زیرا انتظار داشته اند که همسرشان باکره باشد و تنها 12 نفر یا 8% اظهار داشتند که خوشبختانه به زندگی خود ادامه می دهند چراکه یاد گرفته اند یک چنین موقعیتی را درک کرده و آنرا بپذیرند. در این میان 2 نفر از 12 نفر فوق گفتند که با پافشاری از او می خواهند بگوید که چه کسی این کار را با او انجام داده است.
در حال حاضر تعداد نوجوانانی که در سنین پایین رابطه جنسی را تجربه می کنند، کم نیست. بسیاری از جوانان صرفاً به دلیل تصورات آزادی خواهانه و یا غربی دست به چنین کارهایی می زنند و به پیروی از آن طرز لباس پوشیدن، موسیقی، نوع غذا خوردن، و سایر عادات خود را با آن مطابقت می دهند.
برای حفظ عدالت آقایون هم باید به این نکته توجه داشته باشند که وجود پرده بکارت تنها مدرک اثبات باکرگی دخترها نیست و باید بپذیرند که تا زمانیکه خانم ارتباط جنسی نداشته باشد، باکره است. برخی از خانم ها حتی خونریزی کم را هم در حین اولین ارتباط جنسی خود تجربه نمی کنند و این ممکن است به دلیل نوع خاص پرده آنها باشد و یا اینکه بکارت آنها قبلاً به دلایل دیگری نظیر: تصادف، فعالیت های شدید فیزیکی، دوچرخه سواری، اسب سواری، ژیمناستیک، و کاراته و خیلی چیزهای دیگر از بین رفته باشد.
چنانچه از خانمی در مورد بکارتش سوال نمودید و او پاسخ داد که باکره است، با وی با کمال احترام برخورد نموده، پاسخش را پذیرفته و دیگر هیچگاه سوال خود را تکرار نکنی