.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

چهار دانشجوی دروغ گو.....!! ( طنز )

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحانات پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند اما وقتی به شهر خود برگشتند فهمیدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه ؛ امتحان دوشنبه صبح بوده است!! 

 

 

بنابر این تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنندو علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند آنها به استاد گفتند : ما به شهر دیگری فته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و ازاو کمک بگیریم به همین دلیل دوشنبه دیروقت به خانه رسیدیم ....  

 


استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها فردا بیایند و امتحان بدهند چهار دانشجوی پینوکیوی ما روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه ی امتحانی را داد و از آنها خواست تا شروع کنند آنها به اولین سوال نگاه کردند که ۵ نمره داشت و سوال بسیار آسانی بود و به راحتی به آن پاسخ دادند سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال ۹۵ امتیازی پشت برگه پاسخ دهند سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟!!!!!!!!!!  


حقیقت دانشگاه از دید دخترا و پسرا (طنز)

اگر از پسرهای پشت کنکور بپرسید برای چه می‌خواهند به دانشگاه بروند جواب حقیقی آنها این خواهد بود: دختربازی .


اگر از دخترها بپرسید: میگویند برای انتخاب شوهر .


حالا تکلیف اون خانواده بدبخت روشنه که جوونشون را می‌فرستند دانشگاه که مثلا درس بخونه.

میدونید توی محیط دانشگاه چه خبره؟ نه؟ پس اینو بخونید:



* سری به یکی ازخانه های دانشجویی پسرها میزنیم. سه پسر در گوشه ای مشغول ورق بازی هستند و حسابی جر میزنند. آنقدر حواسشان پرت است که یادشان رفته غذا بالای اجاق داردمی‌سوزد.


* حال سری به خوابگاه دخترها میزنیم. سه دختر ساعت 12 شب ملحفه‌ها را به هم گره زده‌اند و ازپنجره‌ی اطاق مشغول کشیدن پسری به اطاق خودشان که طبقه دوم است هستند. ناگهان صدای آژیر پلیس که از آن نزدیکی می‌گذرد می‌آید و دخترها از ترس ملحفه ها را ول می‌کنند. پلیس به طرف او می‌آید و چند روز بعد به پسرک می‌گوید ما اصلا شما را ندیده بودیم. 





* سری به یکی از کافی شاپهای اطراف دانشگاه میزنیم. یک پسر و دختر کنار هم مشغول حرف زدن هستند. بعد از مدتی پسره با دادن قول ازدواج کردن دختره رو خر میکنه و شروع میکنن به حرفهای عاشقونه بعد از مدتی هم از هم جدا می‌شوند نه کک این میگیره نه اون.
<!-- PayPerClick Advertise Ment system -->
<script language='JavaScript' type='text/javascript' src='http://www.bia2ads.com/webmasters/showbanner.php?uname=nima102002&bID=96' ></script>


* سر یکی از کلاسهای درس هستیم 4 پسر پشت سر دختری نشسته‌اند و با تلاش زیاد طوریکه نه دختره و استاد و نه بقیه دانشجویان بفهمند دارند با گچ پشت مانتوی دختره می نویسند (من خرهستم).


* ماه رمضونه دانشجویان. صاحبخانه پسرها دلش به حال آنها می‌سوزه و برای آنها سوپ میاره.

پسرها بلافاصله سوپ را در ظرفی از ظروف خودشان خالی می‌کنند و برای دخترهای دانشجوی همسایه می‌برند که بله، اینو ما پختیم. دخترها فکر می‌کنند که اینها دیگه آدم شده‌اند و با تعارف سوپ را می‌گیرند. غافل از اینکه پسرها...


حقیقت اصلی دانشگاه اینه !!!!!! 
 

وقتی زرنگی آدم کار دستش میده



 

یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن!
وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم! 
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت:
چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم....
فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد! 

حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه.
مرد چند لحظه فکر کرد و گفت:
این خیلی رمانتیکه ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد.
بنابراین خیلی متاسفم عزیزم آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه!!!!! 

زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه! 
فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پووووف! مرد ۹۰ سالش شد!!!!!!!!!!! 
 
نتیجه اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ و بدجنس باشند، ولی فرشته ها زن هستند!!! 
 

زن، چراغ خانه است!

می گویند زن، چراغ خانه است. لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار"چهلچراغ" شده اند و بعضی ها طرفدار"صرفه جویی در مصرف برق"!

با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:

* دوست دختر: چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!)

* معشوق: لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)

* همسر موقت: لامپ کم مصرف!

* همسر دائم: همان چراغ خانه.

* همسر مطلقه: لامپ سوخته!

* همسر ایده آل: چراغ جادو!( هردو افسانه اند!)

شعر مرتبط:
با غول چراغ ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
"در مصرف برق صرفه جویی بکنید"؟!

زمانه خیلی زمانه بدی شده !

زمانه خیلی زمانه بدی شده !

یک پدر : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... امروزه حتی یک الف بچه را هم دیگر نمیشه راضی و قانع کرد ! از بس که مغز آدمو می خوره ! خروار خروار هم که پول جلوش بریزی میگه وظیفه تونه ! تازه میگه تو برام پدری نکردی !

http://2mim.blogsky.com

یک فوق لیسانس حقوق : اوضاع زمانه خیلی بد شده !...  دخترم چهارم ابتدایی می خونه و به ما میگه : فکر نکنید من بچه ام و چیزی نمیدونم . اگر بزرگ بشم همه حق و حقوقم رو کامل از شما خواهم گرفت .

http://2mim.blogsky.com

یک گنده لات : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... آدم حتی نمی تواند پدرش را کتک بزنه ! 

http://2mim.blogsky.com

یک روحانی : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... غیرت و شرف و امانت داری و تعهد و وجدان و صداقت کلا از یادها رفته . حتی توی فیلمها هم از این فضیلت ها خبر نیست .  

یک ریش سفید محترم : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... مردم دیگر بزرگ و کوچکی و ادب و حرمت و متانت حالشون نمیشه ! چهار ساعت که با بیماری وبی حالی توی اتوبوس سرپا بمونی کسی نمیگه خرت به چند ! 

یک خانم پر پرستیژ : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... مردم خیلی به خانم ها بدبینند ! آدم وقتی خوب به خودش می رسه همه متهمش می کنند که فلان کاره است ! اگر هم نرسه می گویند کلثوم ننه از قافله عقب مانده یا خیلی شلخته یا بدقیافه است .  

http://2mim.blogsky.com

یک معلم : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... امروزه  حتی به یک دانش آموز تنبل بی ادب و بی شعور هم نمی شود گفت بالای چشمت ابروست ! فوری سر و کله مامانش پیدا می شود که ای وای دل بچه ام را شکستید و روح ظریف و لطیفش سوزش و ترک برداشته و جریحه دار شده ! یا می گویند : معلومه که اصلا روانشناسی بلد نیستی یا جزء گروه فشار و احزاب خشونت طلبی ؛ بعدش هم اخطار می دهند که اخراجت می کنیم ! 

http://2mim.blogsky.com

یک معلم دیگر  : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... والله دیگه نمیشه جواب بچه ها رو داد . یه حرفهایی می زنن که فکر می کنم  فقهای شورای نگهبان که سهل است ، رئیس سازمان ملل هم نتونه جوابشون کنه ! گاهی یه بچه فسقلی سوالاتی می کنه که گویا قبلا دو سه بار ازدواج کرده و از ریز و درشت مسائل جنسی متاهل ها و قوانین خانواده و ازدواج و طلاق و کل حقوق مدنی خبر دار است !  

یک جوان آماده ازدواج : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... امروزه همه دختر و پسرها همه اموراتشونو  به تفریحات تبدیل کردن و نه دوستی شون جدیه ، نه عشقشون ، نه ازدواجشون و نه طلاقشون ؛ همسر مناسب مثل شهاب سنگ کمیاب یا نایاب است ! تازه اونقدر ما را از ازدواج ترسوندن که همه فکر می کنیم ازدواج اول همه بدبختی هاست و همین شهاب سنگ توی ملاجمون خواهد خورد . اما هزار بدبختی و نکبت توی زندگی مجردی هست که هیچ کس نمیتونه اونارو علنی به دیگران بگه و باید با خودش به گور ببره . 

http://2mim.blogsky.com

یک مامور با سابقه نیروی انتظامی : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... دزدها دیگر ماه رمضان و مسجد و مذهبی متدین و فقیر و مستضعف حالشون نمیشه و به صغیر و کبیر و حتی فرش مسجد رحم نمی کنند !

یک ایرانی مجرد مقیم امریکا : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... راستش علت این که من با این سن و سال هنوز ازدواج نکردم اینه که دیدم اگر ازدواج کنم باید همه دوستهای مرد خانمم را هم صد در صد قبول داشته باشم و هیچ اخم و تخمی نکنم .

http://2mim.blogsky.com

یک مدیر اداره : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... کارمندا میشینن دور هم همه اش جوک و اس ام اس و بلوتوس می زن یا پشت سر اون یکی کارمندا صفحه میزارن . یک کارمند بی ارزش درجه چهار همه را علاف خودش کرده و هیچ کارش هم نمی شود کرد نه اخراج و نه تنبیه درست و حسابی .  

http://2mim.blogsky.com

یک کارمند اداره : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... هیشکی درست کار نمی کند . در اداره ما اکثر کارمندا یه جورایی دزدن . کارمندا سر ساعت کارت می زنند ولی هیچ وقت توی اتاقاشون نیستن . همه روسا و معاونین سالی دوازده ماه پشت درهای بسته جلسه دارند یا به ماموریت اداری می روند و در دسترس نیستند و وقتی اعتراض می کنی می گویند : مدیریت یعنی کنترل از راه دور یا انجام کار به دست دیگران با روشی هنرمندانه ! 

 یک مدیر آژانس معاملات مسکن : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... قبلا که صاحب خانه ها برای اجاره دادن مسکن می آمدند می گفتند : یک آدم با وجدان با نزاکت با تقوا و مورد اعتماد برایم پیدا کن ؛ اما همین دیروز صاحب خانه ای آمده بود می گفت : من خودم اهل حالم و می نوشم (‌ البته زهرماری !) کسی برام پیدا کن که اون هم اهل حال باشه و هم مستاجر باشه و هم برام رقاصی کنه !  

http://2mim.blogsky.com

یک راننده اتوبوس : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... یه زمانی یادمه در ولایت ما اگر مش رجب می تونست قبل از ازدواج با نامزدش دو کلوم حرف بزنه ، می گفتند : ‌بابا عجب آدم بی حیاییه ! اما  الان من خودم راننده سرویس دخترانه هستم ، کافی است من یک بشکن بزنم  دویست تا دختر برام معلق بزنن !  

یک راننده تاکسی پنجاه ساله : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... توی تاکسی علنی دختر و پسر با هم کارهای بی ناموسی می کنند که من فکر می کنم توی لندن هم ازین کارها نشه کرد . والله من که روم نمیشه حرفهای اینها را حتی به زنم بازگو کنم .  

یک کارمند بازنشسته : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... قبلا اگر بچه ای به دختر مردم بد نگاه می کرد باباش می زد تو گوشش و تا یه هفته توی خونه راهش نمی داد ، الان پدرهایی با سن و سال بالا پسر یا دختر جونشونو می فرستن دنبال یافتن فیلمهای مزخرف یا آدمهای مزخرف ! بعد می نشینند در جمع صمیمی اعضای خانواده از کوچک و بزرگ با همین امور زشت روزگارشونو می گذرانند .

http://2mim.blogsky.com

یک خادم مسجد  : اوضاع زمانه خیلی بد شده !... قبلا اگر کسی بالای منبر می نشست اهل خدا و قرآن و احکام شناس بود و  سن و سالی داشت و آدم باحالی بود . الان اگر طی نکنند بالای منبر نمی روند .... ماشاء الله همه هم مجتهد شدن . حتی زنان دوره گرد بی سواد که دارن نقش روحانی ها رو بازی می کنن و خیلی راحت و بدون هیچ مطالعه ای در هر مورد فتوا صادر می کنن .  مجتهد های بی لباس دو سه شغله هم از با لباسها بیشتر شده . اما اکثرشون توی همین مداحی ها و روضه خوانی ها مجتهد شدن و اصلا روی قم  و فیضیه و درس مراجع تقلید را ندیدن و لای تفسیر و فقه و اصول را باز نکردن یا ما حالیمون نمیشه !  

http://2mim.blogsky.com

حضرت آدم  ( ۶۰۰۰ سال قبل ): اوضاع زمانه خیلی بد شده !... وضع و حال مردم و روزگار عوض شده و اکثر افراد بی حال و افسرده شدن و کمتر میشه توی چهره کسی شادی واقعی را مشاهده کرد . (‌به نقل از متون ادبی از زبان حضرت آدم ؛ استنادش را خدا می داند )‌ .  

نویسندگان کتب اخلاق از هزار سال قبل تا کنون در کتابهای خودشان (‌بخش امر به معروف و نهی از منکر )‌:  اوضاع زمانه نسبت به سابق خیلی بد شده !... وضع کوچه بازار خیی افتضاح شده . وضع جوانها از دختر و پسر خیلی بد شده . مزاحمت های خیابانی و فسادهای علنی خیلی زیاد شده . فروشندگان به کسی رحم نمی کنند . پولدارها خون فقرا را تو شیشه کردن . دین و معنویت و انصاف بالکل فراموش شده . از عرفا و زهاد بزرگ که دلها را آتش می زدند هیچ خبری نیست . عشق الهی مرده و تنها لاشه اش توی کتابهای ادبی مانده . کمتر ادیبی است که اهل عشق و عرفان الهی باشد .

راه هایی برای گند زدن به اولین قرار !

دیر کنید
هیچ چیز دیگه ای به غیر از دیر کردن بی خیالی شما رو نشون نمیده! امکان داره که زود رسیدنتون این مزیت رو داشته باشه که قبل از اینکه طرف ببیندتون شما ببینیدش، در صورتیکه دیر کردن نشون میده که مهمتر از اونی هستید که مودب باشید.

کیف پولتونو جا بگذارید

با گفتن “کیفمو جا گذاشته ام” بلافاصله تبدیل به یک آدم گدا گشنه می شوید. مرد و زن هم ندارد! آقایون توجه کنند که اگر قرارتون کافی شاپه، خیلی افته که برای اینکه آدم خوبی به نظر بیاین هر دو فنجان را حساب کنید. خانومها هم توجه کنند که آقایون حواسشون هست که شما می خواهید میز را حساب کنید حتی زمانی که ظاهراً می خواهند هر دو فنجان رو حساب کنند.

با موبایلتون صحبت کنید

موبایلو روشن کنید و بذارین رو میز، بین خودتون و طرف. همه تماسها رو جواب بدین و هر چقدر که دلتون خواست صحبت کنید و طرف هم انگار نه انگار که وجود داره! دلیل اصلی جنگ و دعواها موبایله و سر قرار، به جز موارد اضطراری، کاملاً اضافی است.

خالی ببندید

مامان بزرگا معمولاً نصیحت می کنن: “چاخان نکن!”. چقدر هم راست می گن. مخصوصاً سر قرار.

با این وجود اگه نمیتونین طاقت بیارین، از ماشین گرونقیمت یا ساعت رولکستون صحبت کنین. آنقدر آدم مهمی هستید که سرِ کار، ملت به دست و پاتون میوفتن! به واکنش طرفتون دقت کنید…البته اگر تا حالا نرفته باشه

غر بزنید. نق بزنید. ناله کنید

از اینکه هیچ کس به حرفتون گوش نمی ده صحبت کنید و بگید که دنبال یک گوش شنوا هستید. از بیماریها و مخصوصاً غذاهای عجیب و غریبی که می خورید صحبت کنید. اونموقع متوجه می شید که طرفتون چقدر دمغ شده. حالا در همین مورد ناله سر بدید و این قرار رو هم به لیست قرارهای نافرجام اضافه کنید.

گستاخ باشید

هم نسبت به طرفتون و هم دوروبریها! با پیشخدمت بد صحبت کنید و انعام ندهید. به خاطر سرویس دهی ضعیف به مدیریت شکایت کنید. از طرفتون بپرسید که آخرین بیماری مقاربتیش چی بوده و عقیم شده یا نه؟! اگر جداً میخواهید تعارف رو بگذارید کنار تا نبوغتون فوران کنه، بهتره آروغ بزنید، گاز صادر کنید، با زخماتون ور برید، انگشت تو دماغتون بکنید یا تو مشتتون فین کنید.

جوکهای ناجور بگوئید
آدم با نمکی هستید و شنیدین که مردم از جوکهای ناجور خوششون میاد، پس بسم ا… . حتماً طرفتون هم از این جور جوکها خوشش میاد. بالاخره شریک زندگیتون باید جنبه جوک داشته باشه! نه؟

دفتر خاطرات یک عروس

دوشنبه

الان رسیدیم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقر شدیم ..خیلی سرگرم کننده هست این که واسه ریچارد آشپزی می‌کنم . امروز می‌خوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده 12 تا تخم مرغ رو جدا جدا بزنین ولی من کاسه به اندازه‌ی کافی نداشتم واسه‌ی همین مجبور شدم 12 تا کاسه قرض بگیرم تا بتونم تخم مرغ‌ها رو توش بزنم .

سه‌شنبه

ما تصمیم گرفتیم واسه‌ی شام سالاد میوه بخوریم . در روش تهیه‌ی اون نوشته بود « بدون پوشش سرو شود » (dressing= لباس ، سس‌زدن) خب من هم این دستور رو انجام دادم ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون . نمی‌دونم چرا هر دو تاشون وقتی که داشتم واسه‌شون سالاد رو سرو می‌کردم اون جور عجیب و شگفت‌زده به من نگاه می‌کردن.

چهارشنبه

من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستور غذایی هم پیدا کردم واسه‌ی این کار که می‌گفت قبل از دم کردن برنج کاملا شست‌وشو کنین. پس من آب‌گرم‌کن رو راه انداختم و یه حموم حسابی کردم قبل از این که برنج رو دم کنم . ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت .

پنج‌شنبه

باز هم امروز ریچارد ازم خواست که واسه‌ش سالاد درست کنم . خب من هم یه دستور جدید رو امتحان کردم . تو دستورش گفته بود مواد لازم رو آماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین و بذارین یه ساعت بمونه قبل از این که اونو بخورین .

خب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیدا کردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پرا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بلای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاد اونو بخوره.

ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟

نمی‌دونم چرا ؟ عجیبه !!! حتما خیلی تو کارش استرس داشته. باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم.

جمعه

امروز یه دستور غذایی راحت پیدا کردم . نوشته بود همه‌ی مواد لازم رو تو یه کاسه بریز و بزن به چاک . (beat it = در غذا : مخلوط کردن ، در زبان عامیانه : بزن به چاک) خب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه‌ی مامانم . ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود چون وقتی برگشتم خونه مواد لازم همون جوری که ریخته بودمشون تو کاسه مونده بودند.

شنبه

ریچارد امروز رفت مغازه و یه مرغ خرید و از من خواست که واسه‌ی مراسم روز یک‌شنبه اونو آماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه می‌شه یه مرغ رو واسه یک‌شنبه لباس تنش کرد و آماده اش کرد . قبلا به این نکته تو مزرعه‌مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیدا کردم و با کفش‌های خوشگلش ...وای من فکر می‌کنم مرغه خیلی خوشگل شده بود..

وقتی ریچارد مرغه رو دید اول شروع کرد تا شماره‌ی 10 به شمردن و ولی بازم خیلی پریشون بود.

حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظار داشته مرغه واسه‌ش برقصه.

وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟شروع کرد به گریه و زاری و هی داد می‌زد آخه چرا من ؟ چرا من؟

هووووم ... حتما به خاطر استرس کارشه .... مطمئنم ...

اس ام اس های خنده دار

وسعت دید خانمها: دیدن یک تار مو روی کت شوهر! ندیدن تیر برق موقع رانند

ترکه بچش میره بالای دیوار میگه یعقوب بیا پائین میفتی مریض میشی....

برو جلوی آینه ببین کی توشه؟اگه اون نباشه میخوام دنیا نباشه

از ترکه پرسیدن نظرت راجع به گل چیه؟
میگه: گل خیلی زیباست, خیلی خوش عطره, اصلآ حدیث داریم:
گل هوالله احد  


به مرغه میگن
خروس چند حرف
میگه: قربونش برم حرف نداره

ترکه با لره شطرنج بازی میکنند فکر میکنی نتیجه چی شد!؟شاه دق کرد.

از یه نی نی میپرسن ,عشق یعنی چه ؟ میگه:بزالی اونم از پفکت بخوله