لندن خود را برای دادن مجوز به تبلیغات مربوط به سقط جنین اماده می کند.
به گزارش شبکه فرانس بیست و چهار، در حالی که نوجوانان انگلیسی بیش از پیش با بارداری های ناخواسته در سنین پایین روبرو می شوند دولت قصد دارد با دادن مجوز به پخش تبلیغات سقط جنین با این پدیده مبارزه کند.
روزانه بیست و سه نوجوان کمتر از شانزده سال به بارداری زودهنگام خود پی می برند که این رقم چهار برابر فرانسه است.
دولت انگلیس که در این زمینه امید خود را از دست داده است چاره کار را در تبلیغات تلویزیونی می بیند.
دولت تصمیم دارد از این پس اینگونه تبلیغات را در ساعت های پربیننده پخش کند.این مسئله اعتراض گروههای هوادار حفظ جنین را برانگیخته است.
تبلیغات مربوط به روشهای پیشگیرانه بارداری نیز در ساعت های پربیننده به همراه سایر اگهی های بازرگانی پخش می شود.
نوجوانان انگلیسی که درباره بارداری زودهنگام خود در برابر دوربین های تلویزیونی سخن گفته اند مردم این کشور را متعجب کرده است.تا کنون هر گونه تبلیغاتی برای کاستن از این بارداری های زودهنگام با شکست روبرو بوده است.
ریحانا اینقدر به نامزدش - کریس براون - علاقه دارد که نمی گذارد یک ثانیه از جلوی چشمش دور شود. خواننده ترانه " چتر " که در سال 2007 با نامزدش آشنا شده است به خاطر علاقه فوق العاده ای که به وی دارد نمی تواند حتی یک لحظه دوری از او را تحمل کند.
یکی از دوستان صمیمی ریحانا به مجله OK! گفت ریحانا دوست دارد کریس هر هفت ساعت هفته، بیست و چهار ساعته در کنارش باشد. اگر ریحانا مشغول عکاسی باشد، بلافاصله داد می زند " : اون کجا رفت ؟ " اگر در مواقعی استثنایی کریس، پیش ریحانا نباشد ، آنها تلفنی با هم صحبت می کنند .
این خواننده 20 ساله می گوید بزرگترین چالش من در زندگی دور بودن از اطرافیانم مخصوصصا کریس است. من نمی توانم همه آنها را دور بریزم و خودم مستقل زندگی کنم.
جالب اینجاست که در کنسرت کریس در لندن، ریحانا مواظب بود زنهای جذاب کریس را نبینند!!
یک متخصص بهداشت دهان و دندان گفت :خیس کردن مسواک پیش از مسواک زدن قدرت پاک کنندگی مسواک و عمر آن را کاهش می دهد .
دکتر انصاری افزود: این اقدام به کف کردن سریع دهان در حین مسواک زدن منجر می شود که به همین سبب مدت زمان مسواک زدن نیز کاهش می یابد.
وی مسواک زدن را از زمان رویش حداکثر6 دندان در دهان ضروری خواند و گفت : مسواک زدن روزانه حداقل دو بار، پیش از صبحانه و پیش از خواب شبانه توصیه می شود .
این دندانپزشک افزود : بهترین روش مسواک زدن حرکت چرخشی مسواک بر روی بخش های داخلی و خارجی دندان و همچنین لثه هاست و مسواک زدن به صورت عمودی و رفت و برگشت هم در صورتی که روش چرخشی انجام شده باشد موثر است .
وی درباره عمر مسواک گفت :هر زمانی که تارهای مسواک تغییر رنگ دهد باید مسواک تعویض شود .
انصاری درباره نوع مسواک نیز گفت :برای کسانی که دائم مسواک می زنند مسواک با تارهای متوسط مناسب است اما برای کسانی که لثه حساس دارند و طولانی مدت مسواک نمی زنند مسواک های نرم مناسب تر است .
وی افزود : افرادی که دهانشان جرم ساز است و رنگ دندانهای انها زود تیره می شود بهتر است از مسواک های سخت استفاده کنند.
با وجود اعلام پخش سریال «اشک و لبخندها» به کارگردانی حسن فتحی از شبکه اول سیما و تبلیغ برای آن، این مجموعهی نوروزی بی هیچ توضیحی روی آنتن نرفت.
اسماعیل عفیفه ـ تهیهکننده این سریال ـ از علت پخش نشدن «اشکها و لبخندها» ابراز بیاطلاعی و به ایسنا گفت چهار قسمت اولیه جهت بازبینی به بخشهای مختلف سیما ارائه شده و تاکنون نیز هشت قسمت سریال تدوین و آماده پخش شده است.
او از این مجموعه به عنوان کمدی نو و جذاب یاد کرد و هم چنین از ادامه تصویربرداری این سریال تا دهم فروردین ماه خبر داد.
شبکه اول سیما نیز هیچ پاسخ مشخصی مبنی بر پخش نشدن سریال «اشکها و لبخندها» به خبرنگار ایسنا نمیدهد و پخش شبکه، تنها به «معلوم نیست» اکتفا کرده است.
مجموعه تلویزیونی «اشکها و لبخندها» به کارگردانی حسن فتحی قرار بود که هر شب ساعت 22 پخش شود و مهدی هاشمی، گوهر خیراندیش، شهره لرستانی، برزو ارجمند، لیلا اوتادی، هومن برقنورد، مهشاد مخبری، کیانوش گرامی، سیدمحسن نقیبیان، سینا رازانی و عباس ظفری در آن بازی میکنند. داستان مجموعه «اشکها و لبخندها» دربارهی زنی به نام شمسی شالفروش است که در زندان متوجه میشود تنها پسرش خسرو درگیر کارهای خلاف شده است. شمسی از زندان 15 روز مرخصی میگیرد تا با پیدا کردن یک دختر مناسب برای ازدواج با پسرش او را به سر و سامان برساند. بعد از آزادی او سراغ برادرش حشمت که سینمادار قدیمی است، میرود و دختر او را خواستگاری میکند.
مادر این دختر میگوید: «بچهام را نابود کردهاند. در مدت 50 روز هر شب و هر ساعت او را به یک نفر میدادند و پول میگرفتند، همه آنها افغانی بودند».
آفتاب: یک دختر 17 ساله ایرانی که 50 روز قبل توسط دو مرد افغانی در خیابان افسریه تهران ربوده شده بود. از سوی تعداد زیادی از کارگران افغانی وحشیانه مورد تجاوز قرار گرفت و سپس این دختر ستمدیده و بیپناه را در مدت 50 روز به دیگر مردان افغانی اجاره میدادند.
مادر این دختر که دیروز در شعبه چهارم دادیاری دادسرای جنایی تهران حاضر شده بود، گفت: «چند روز قبل از این حادثه برادرم در شهرستان فوت کرد و من مجبور شدم به شهرستان بروم، به همین خاطر دخترم زهرا را که کمی عقبافتادگی ذهنی دارد، به یکی از اقوام نزدیک سپردم ولی روز دهم تیرماه حدود ساعت سه بعدازظهر زهرا برای خرید پفک از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. وقتی به من خبر دادند بلافاصله به تهران برگشتم و از پلیس درخواست کمک کردم».
زهرا که بسختی میتوانست صحبت کند، به دادیار سبحانیفر گفت: «ساعت سه بعدازظهر رفتم بیرون، یک پیکان سفید که دو تا آدم توش بود، بهزور سوارم کردند و درها را بستند هر چی مشت زدم به شیشه در باز نشد. بعد چاقو را گذاشتند زیر گلویم، مرا بردند به یک خانه. یک زن پیر آنجا بود، مریض بود مسرد. شب به من قرص دادند، خوابیدم بعد صبح که بیدار شدم پاهام درد میکرد».
زهرا که با یادآوری خاطرات گذشته دچار هیجان شدیدی شده بود و لکنت او هر لحظه بیشتر میشد، از ناراحتی به گریه افتاد.
مادرش گفت: «بچهام را نابود کردهاند. در مدت 50 روز هر شب و هر ساعت او را به یک نفر میدادند و پول میگرفتند، همه آنها افغانی بودند».
زهرا که عصبانی شده بود، گفت: «20 نفر بودند. نه، بیشتر بودند یکی میآمد میرفت، دوستش میآمد، یکی همه پولها را میگرفت»!
دادیار سبحانیفر گفت: «اگر آنها را ببینی میشناسی»؟
زهرا گفت: «بله، بله».
بعد به دستور سبحانیفر شش متهم افغانی را به اتاق آوردند. زهرا با دیدن آنها صورتش را در هم کشید و رویش را از آنها برگرداند و گفت: «همه اینها بودند، کار بد کردند مرا بردند زیر میز، پاهایم درد میگرفت».
پدر زهرا گفت: «روزی که زهرا را بردند، ما همه جا را دنبالش گشتیم بعد به پلیس خبر دادیم. مدتی بعد زهرا به خانه تلفن کرد و گفت که او را دزدیدهاند. ما هم از روی شماره تلفنی که به خانه زنگ زده بود، با کمک پلیس به جستوجو پرداختیم و ماموران پس از چند روز متوجه شدند که آنجا یک ساختمان نیمهکاره است».
پدر زهرا گفت: «پلیس یک مرد افغانی را در این ساختمان دستگیر کرد، اما او از وجود دختر ربوده شده اظهار بیاطلاعی کرد و در تمام مدت بازداشتش هیچ حرفی نزد، تا اینکه چند روز بعد دوباره زهرا تلفن کرد ولی اینبار هیچ شماره تلفنی روی صفحه تلفن ما نیفتاد. زهرا به ما گفت که یکجای دور است»
.
مادر زهرا هم گفت: «یک بار یک افغانیگوشی را از دست زهرا گرفت و به من گفت که "دخترت را دزدیدیم باید پول بدهید تا او را آزاد کنیم". من گفتم هر چقدر پول بخواهید میدهم، فقط دخترم را به من برگردانید او مریض است. ولی دیگر خبری از آنها نشد».
بازجویی از همان مرد افغانی که دستگیر شده بود ادامه یافت و بالاخره اعتراف کرد و گفت: «زهرا را مردی به نام عزیز تاجیک معروف به عزیز افغانی به من داده بود. من هم بعد از یک شب زهرا را به افغانی دیگری به نام یونس دادم و او را به ویلای یک دکتر در دربندسر بردند».
بعد از شناسایی ویلا در منطقه دربندسر فشم ماموران به آنجا رفتند، اما یکی از افغانیها با دیدن ماموران، زهرا را به اتاقی زیر شیروانی برد و چاقویی را زیر گلویش گذاشت و دهانش را بست و تهدیدش کرد: «اگر صدایت دربیاید و ماموران پیدایمان کنند تو را میکشم».
بدین ترتیب ماموران پس از بازرسی ویلا موفق به پیدا کردن زهرا نشدند و برگشتند، اما چند روز بعد بار دیگر ماموران صبح زود به همان ویلا رفتند و به درون ویلا هجوم بردند و این بار زهرا را که در یکی از اتاقها زندانی شده بود، پیدا کردند و نجاتش دادند. درون ویلا جز زهرا هیچکس نبود. ماموران اطراف ویلا کمین کردند و نیمههای شب شش مرد افغانی را دیدند که وارد ویلا میشوند، بسرعت از کمینگاهها بیرون آمدند و همه مردان افغانی را دستگیر کردند.
متهمان دیروز در حضور دادیار سبحانیفر منکر ربودن و تجاوز به زهرا شدند، اما زهرا که انکار آنها را دید از عصبانیت فریاد میکشید و با سیلی محکم به گوش و صورت آنها میکوبید و میگفت: «تو بودی، تو من را اذیت کردی، دوستت کجاست»؟ بعد رو به صدیق یکی از دستگیرشدگان کرد که پیراهن سبزرنگی به تن داشت و گفت: «تو پولها را میگرفتی و دوستانت را میآوردی، پولها کو دوستانت کو»؟
بعد با کمک پدر و مادرش به زور او را روی صندلی نشاندند و آرام کردند. مادر زهرا گفت: «بچهام کینهیی شده است و با دیدن این نامردها دچار تشنج میشود. اینها فکر میکردند چون دخترم لکنت دارد و عقبمانده ذهنی است، نمیتواند آنها را شناسایی کند. این بی وجدانها دخترم را خیلی اذیت کردهاند، چندبار به او قرص اکس دادهاند تا بیحال شود».
زهرا گفت: «یک بار از بالای کوه مرا هل دادند پایین، افتادم توی رودخانه بعد گفتم دستها و پاهام درد میکنه، به من قرص بدهید ولی یک قرصی به من دادند که بلند شدم رقصیدم. بعدش چندتایی ریختند سرم و به زور لباسهایم را درآوردند. همه بدنم کبود بود هر وقت مرا میفروختند یا اجاره میدادند، کتکم میزدند. من نمیخواستم اذیتم کنند میگفتم بسه بسه، چقدر پول میخواهید؟ بگذارید برم پیش پدر و مادرم ولی آنها میگفتند:" پدر و مادرت مردهاند دیگه باید برای همیشه پیش ما بمانی"».
با دستگیری شش متهم افغانی مشخا شد یکی از آنها بهنام عزیز که در واقع او روز اول زهرا را با اتومبیل ربوده و فروخته بود، فراری شده و به افغانستان رفته است، اما چند روز قبل به ایران برگشته و به اتهام اقامت غیرقانونی در شیراز دستگیر شده است که دستور انتقال وی به تهران صادر شد.
دادیار سبحانیفر گفت: «در حال حاضر این شش نفر را به اتهام آدمربایی، قوادی و ارتباط نامشروع و اقامت غیرقانونی در کشور بازداشت میکنم و دستور دادهام تمام افغانیهایی که در مدت 50 روز اخیر از این دختر سوءاستفاده کردهاند شناسایی و دستگیر شوند».
/font>اگر قاب عینک شما تیره باشد نیازی به استفاده ازرنگها در سایه چشم نمیباشد ,فقط کافی است مژه ها را به بالا داده و از هم جدانمایید .
اگر از انواع قهوه ای ریمل استفاده مینمایید ,سعیکنید به جای آن از انوع مشکی و بصورت نازک در آرایشتان استفاده نمایید.
از ریملهای چند کاره جهت استفاده در پایین مژه هاو فر دادن و صاف کردن آنها استفاده نموده و به سمت بالا آنها را حالت دهید.
اگر از عینکهای کائوچویی و دسته شاخی استفاده میکنید باید وقتبیشتری برای آرایش ابروهایتان صرف نمایید.
توجه داشته باشید هدف از آرایش شما نمایش بهتر صورتتان است نه عینکتان , پس درانتخاب رنگها دقت نمایید.