دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به رویدادی بیسابقه در سه دهه حیات جمهوری اسلامی منجر شد. به باور اغلب ناظران، مشارکت بیسابقه مردم که به 39 میلیون نفر رسید، رکورد تازهای در عرصه انتخابات ثبت کرد.
براساس اعلام آمار رسمی ستاد انتخاباتی وزارت کشور از کل صندوق های اخذ رأی نشان میدهد که دکتر احمدینژاد موفق به کسب اکثریت آرا شده است. این آمار عبارت است از:
اول: محمود احمدی نژاد 24 میلیون و 527هزار و 516 رأی معادل63 و62 صدم درصد آرا.
دوم: میرحسین موسوی 13میلیون و 216 هزار و 411 رأی معادل 75و 33 صدم درصد آرا.
سوم: محسن رضایی 678 هزار و 240 رای معادل یک و هفتادو سه دهم درصد آراء.
چهارم: مهدی کروبی 333 هزار و 631 رأی معادل 85 صدم درصد آرا.
افزایش 300 درصدی مشارکت ایرانیان خارج از کشور در انتخابات
منوچهر متکی وزیر امورخارجه بااشاره به استقبال پرشور ایرانیان مقیم خارج، از انتخابات ریاست جمهوری گفت: میزان مشارکت هموطنانمان که خارج، از کشور زندگی می کنند، 300 درصد رشد داشته است.
لازم به ذکر است که سایت فان شاد اولین سایت ایرانی بوده است که در ساعت 2:54 نیمه شب نتایج حاصل از شمارش38 میلیون رای را به نقل از تماس اختصاصی تلفنی با وزیر اقتصاد کشور اعلام نموده است.
اردیبهشت: سیاره اورانوس با اختلاف سطح بالا در حالی که شما را به مسیری بی هدف و بی نظم می کشاند با ونوس ستاره بخت شما درگیر می شود. هنگامی که آرزوهای شما بی اساسی اطلاعاتتان را شنان می دهند، راهبردهای عاقلانه شما نسبت به زندگی به راحتی فراموش می شوند. به خاطر داشته باشید که به واقعیت تبدیل کردن خیالاتتان اکنون برای شما از مسائل دیگر مهم تر نیست. همچنین این موضوع در مورد آزاد گذاشتن بیش از حد تخیلتان نیز صدق می کند.
خرداد: شما امروزر در حالی که برای بیان کردن نظریات خود از شیوه هایی استفاده می کنید که افراد دیگر فقط می توانند این شیوه ها را در ذهنشان تصور کنند، در همه جا مطرح خواهید بود. خوشبختانه شما اکنون از پیروی کردن از قوانین معاف شده اید، درحالیکه شما پیشرفت می کنید دست به کار شده اید که خودتان قوانینی را وضع کنید. سریع واکنش نشان دادن به خصوص وقتی که همه چیز طبق برنامه شما پیش می رود، می تواند نشاط آور باشد. تا جایی که می توانید از این موضوع لذت ببرید.
تیر: اکنون شما باید از انزوا بیرون بیایید، برای اینکه نسبت به همیشه بیشتر می توانید از ابراز وجود کردن قصر در بروید. امکان دارد که شما هنوز هم به خاطر دودلی تان استرس داشته باشید، به خصوص اگر دیگران برای بازبینی واقعیت به شما تکیه کرده اند. ضمناً شما علاقه ندارید که فعالیتهای سنگینی داشته باشید، با وجود اینکه این فعلایتها باعث می شوند که شما به جای اینکه با دلتنگی در مورد گذشته صحبت کنید، خود جوش تر شوید.
مرداد: اگر شما اکنون زمان زیادی را برای دستیابی به هدفهایتان اختصاص ندهید، نارضایتی شما می تواند حتی بهترین شرایطتان را باطل کند. گذشت زمان به سود شما تمام می شود و این امکان را به شما می دهد که منتظر بمانید تا بهترین زمان برای شروع فعالیت فرا برسد. درضمن چشمها و قلبتان را به روی هدفهایتان باز نگه دارید.
شهریور: این روزها روزهای خوب برای شما نیست، تمایل شما برای درست انجام دادن کارها می تواند روزتان را تغییر دهد. به این فکر نکنید که چگونه می توانید به دیگران برای وارد شدن به گروهتان کمک کنید. در عوض توجهتان را به سمت با انگیزه کردن خودتان معطوف کرده تا در حرفه تان بهتر عمل کنید. در نهایت با توجه به گفته های دیگران در مورد شما قضاوت نخواهد شد، اما کارآیی شما به تنهایی مورد قضاوت واقع خواهد شد.
مهر: امروز خود انگیخته بودن برای شما کار سختی است، برای اینکه شما حتی در میان آشفتگی های غیر منتظره احساس آرامش نامتعارفی دارید. اکنون به تعویق انداختن برنامه هایتان برای شما آسان ترین راه است، اما این روش جلوی پیشرفت کردن شما را می گیرد. این احساس آرامش مدت زیادی دوام نخواهد داشت، پس هدفهایتان را نشانه گرفته و وارد جهان پیرامونتان بشوید.
آبان: امروز وقتی که می خواهید در جایی سرمایه گذاری کنید باید حواستان جمع باشد، برای اینکه مکن است خیلی بیشتر از تواناییتان پول خرج کنید. البته اگر شما پول زیادی هم نداشته باشید، معامله اخیر چند روز به تعویق نخواهد افتاد. ممکن است که شما ترغیب شده باشید که با عملی از پیش تعیین شده که هوشمندی را از بی فکری متمایز می کند، در مقابل محدودیهای رایج عکس العمل نشان دهید. با وجود اینکه شکیبایی داشتن عملی منطقی است؛ اگر این موضوع برایتان واقعاً مهم است، صبر کردن می تواند بدترین کار باشد.
آذر: سطح اشتیاق شما امروز بسیار بالا است، اما فهمیدن اینکه با آروزهای خلاف عرفتان چه کار باید بکنید، کار سختی است. انکار کردن نیازهایتان باعث نمی شود که از دستشان خلاص بشوید. اما اگر رک و بی پرده صحبت کنید می توانید یک رابطه خویشاوندی مستحکم را خراب کنید. اکنون برای شما زمان مناسبی است که بدون تعلق خاطر داشتن به اتفاقاتی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، از ستعدادهایتان استفاده کنید.
دی: امروز تبدیل شدن به فردی محافظه کار و مسئولیت پذیر در گروهی که عضو آن هستید برایتان کار آسانی است. شما اخیراً می خواسته اید که خصوصیات جدید خودتان را کشف کنید، اما اکنون شما ترغیب شده اید که به پیشرفتی بزرگ نائل بشوید. شروع کنید افکارتان را با دیگران در میان بگذارید، اگر فکر می کنید که هرچقدر بیشتر این کار را انجام دهید از هدفهایتان دور می شوید، پس برنامه هایتان را به مسیری مستقیم هدایت کنید.
بهمن: امروز شما روابط اجتماعی زیاد خوبی ندارید، بخصوص اگر نتوانید تصمیم گیری کنید. شما به جای اینکه یک تصمیم قطعی بگیرید بیشتر دوست دارید که هر دو گزینه را انتخاب کنید. این موضوع می تواند شبیه به یک استراتژی افراطی به نظر برسد، در این هنگام در مورد چیزهایی که دوست دارید جدی تر خواهید شد. به خاطر جانبداری کردن از هر دو گزینه نیت خود را پنهان نکنید. ممکن است که شما این توانایی را پیدا کنید که خودتان را زا آن خلاص کنید.
گزارش آنلاین و لحظه به لحظه انتخابات به نقل از bbc رو میتونید در چت باکس سمت جپ پایین صفحه این سایت ببینید
در حالی که در کوچه و خیابان مردم با شدت هرچه تمامتر سرگرم بررسی مفاهیم «چیز» هستند و محاسبه 2×2 و «چیز» و «دو دوتا» زبانزد طرفداران کاندیداهای رقیب شده، «همایش و نمایشگاه دستاوردهای فرصتهای سرمایهگذاری در مناطق نمونه گردشگری» دیروز برگزار شد. خوشبختانه «اسفندیار رحیممشایی» هم در این همایش سخنرانی کرد و ما را به سوژهای ناب رساند.
اسفندیار رحیممشایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری: «ما معتقدیم، تفاوت زندگی انسانی و حیوانی در لایههای بالادست، مختص بشر است و هر آنچه فرصت فکر کردن را پدید میآورد، موجب میشود، انسان با نگاه عمیقتر به درک زیباییها و ظرافتها، بر توسعه دامنه خود بیفزاید.»
من که چیزی از دار دنیا ندارم اما قول میدهم هرکس بتواند معنی درستی از این جملات درآورد، به هر کاندیدایی که میگوید رأی بدهم. حتی اگر کاندیدای مورد نظرش احمدینژاد باشد.
اسفندیار رحیممشایی:«گردشگری انسان را وسیع میکند، قد انسان را بالا میبرد و خلاصه او را بزرگ میکند. گردشگری با توسعه آرامش زندگی انسانها، قدرت بهرهوری و سرمایهگذاری را بالا میبرد.»
زریخانوم: وا پری خانوم جون ماشاءالله چقدر قدت بالا برده شده، چقدر وسیع شدی و خلاصه چقدر بزرگ شدی؟
پریخانوم: تازه کجاشو دیدی. آرامش زندگیام توسعه پیدا کرده و قدرت بهرهوری و سرمایهگذاری من هم بالا رفته.
زریخانوم: از بس که آقا جواد من و بچهها رو از وقتی سفر مفتی شده، میبره گردشگری! راستی پریخانوم جون شما به کی رأی میدی؟!
اسفندیار رحیممشایی : «دیدن زندگی خرچنگها به زندگی انسانها نشاط و شادی میبخشد و تفکر در زندگی ماهیها، روح او را شاداب و مسرور میکند.»
زریخانوم: «پریخانوم جون یه مدتیه خیلی نشاط و شادی داری، چه خبره؟
پریخانوم: از بس که جواد آقا من و بچهها رو میبره گردشگری و خرچنگ نشونمون میده، این جوری شدیم همهمون.
زریخانوم: روحتم خیلی شاداب و مسرور شده!
پریخانوم: آره، آخه با بچهها و آقاجواد شبی یک ساعت درباره زندگی ماهیها تفکر میکنیم. چون آقا اسفندیار گفته. راستی زریخانوم جون به کی رأی میدی؟
اسفندیار رحیممشایی گردشگری را زمینه مناسبات عاشقانه و عارفانه بین انسانها دانست و گفت: «محصول تضمینی معرفت و محبت، توسعه گردشگری است، چرا که هر کار و برنامهای که به توسعه جهتها و هدفها منجر نشود، منطقی ندارد.»
میخواستم دیدار دو عارف و عاشق را در کنار منارجنبان شرح دهم که سرشار بود از معرفت و محبت ولی متأسفانه «جا» نیست در صفحهمان. لذا خودتان یک چیزهایی تصور کنید و حال کنید و بخندید که این روزها مملکت سرشار است از همین چیزها و سایر چیزها!
فرخ لقا هوشمند بازیگر کهنه کار سینما، تلویزیون و تئاتر ایران همچنان در حالت کما قرار دارد.
فرخ لقا هوشمند بازیگر کهنه کار سینما، تلویزیون و تئاتر ایران که از روز 16 خرداد ماه امسال به دلیل سکته مغزی در بخش آیسییو بیمارستان پارسیان بستری است، همچنان در حالت کما قرار دارد.
به گزارش پزشکان معالج ضریب سطح هوشیاری این بازیگر پیشکسوت حدود ۶ از ۱۵است. فرخلقا هوشمند (پوررسول) سال ۱۳۰۷ در رشت به دنیا آمد. او به عنوان یکی از چهرههای پرکار تئاتر، سینما و تلویزیون سالها روی صحنه تئاتر و در فیلمها و سریالهای مختلف ایفای نقش کرد.
از جمله نقشهای به یاد ماندنی او پس از انقلاب میتوان به بازی در فیلم «باشو غریبه کوچک» و «مسافران» ساخته بهرام بیضایی اشاره کرد.
فرخلقا هوشمند به دلیل سکتهای که در حین آخرین بازی خود برای یک سریال تلویزیونی داشت حدود شش سال قبل از عالم هنر کنارهگیری کرد.
او دیپلم تئاتر را نزد زندهیاد اسماعیل مهرتاش در رشت گرفت و به تشویق پدرش که یکی از بنیانگذاران تئاتر در رشت بود (علیقلی پوررسول) برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت. همسر او، رضا هوشمند هم از چهرههای سرشناس تئاتر آن زمان بود که در طول دوران فعالیت خود در فیلمها و سریالهای بسیاری هنرنمایی کرده است.
رضا هوشمند در سال ۱۳۶۸ درگذشت. فرخ لقا هوشمند دوره بازیگری را در هنرستان هنرپیشگی زیرنظر عطاالله زاده، مجید محسنی و حمید قنبری در سال ۱۳۲۴ گذراند و بازی در سینما را سال ۱۳۳۶ با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «نردبان ترقی» آغاز کرد.
او حتی برای بچهها هم تصویری آشناست. ایفای نقش مادر بزرگ کلاه قرمزی در فیلم پر فروش «کلاه قرمزی و پسر خاله» شمایل او را به عنوان مادربزرگ مهربان تثبیت کرد. در میان فیلمهایی که او در آنها به هنرنمایی پرداخته تعداد زیادی از فیلمهای متفاوت سینمای ایران را نیز میتوانیم مشاهده کنیم.
شب قوزی (1343)، خواستگار (1351)، کلاغ (1356)، باشو غریبه کوچک (1365) و مسافران (1370) از جمله فیلمهای مهم و متفاوت کارنامه هنری او به حساب میآیند. مادر بزرگ خوش سر و زبان فیلمها و سریالهای تلویزیونی پس از انقلاب، این روزها روی تخت بیمارستان به انتظار سرنوشت خوابیده است.
بعد از پروین سلیمانی سینمای ایران طاقت از دست دادن یک مادر بزرگ دیگر را ندارد. برای سلامتیاش دعا میکنیم.
آیا حمایت چهرههای هنری از یک نامزد بر انتخاب مردم اثر میگذارد؟
در دو دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری، هنرمندان جدیتر از قبل وارد صحنه شدهاند و با حمایت از کاندیدای موردنظر خود سعی کردهاند در جهتدهی آرای مردمی نقشی ایفا کنند. هر چند که فهرستهای طولانی از اسامی افراد مشهور از بازیگر و خواننده گرفته تا نویسنده و نقاش و عکاس تهیه میشود و حمایتها گاه به گاه به واسطه گفتوگوها و یادداشتها در مطبوعات و رسانههای دیگر اعلام میشود اما همچنان این سؤال مطرح است که حمایتهای اینچنینی تا چه حد میتواند در آرای مردمی نقش داشته باشد؛ این در حالی است که حمایت هنرمندان از کاندیداهای ریاستجمهوری در کشورهای پیشرفته؛ اصلی است که در هر دوره اتفاق میافتد و البته تأثیرات خاص خود را دارد.
مسعود کیمیایی در یادداشتی، مسعود دهنمکی طی یک گفتوگو و بهمن فرمانآرا در جریان یک مصاحبه به پرسش میزان تأثیرگذاری هنرمندان در آرای مردمی در انتخابات ریاستجمهوری پاسخ دادهاند.
کیمیایی؛ مرد خلف سرزمینمسعود کیمیایی، کارگردانی که به گفته خود همواره استقلال را در جریان فیلمسازیاش ثابت کرده در این دوره از انتخابات حامی مهندس میرحسین موسوی است. کیمیایی نامهای را برای اعلام حمایت نوشته که در ابتدای آن آمده است: «مشکل میتوان در نوشتهای کوتاه درباره عقیده سیاسی - اجتماعی خودت، با این همه سرگیجههای تند و بیمار، روزگاران شاداب و کوتاه، بیاختیاریهای فراوان در عقیده و تألیفهای چند دهه خودت در نزدیک به هفتاد سالگیات بنویسی. نه افراشته و چه به تحقیر فیلم ساختهای، کتاب نوشتهای و مقاله سیاه کردهای.»
این متن چنین ادامه مییابد: «من مرد خلف سرزمینام هستم. هیچگاه دست در دست صاحب نان نداشتهام، چون خود صاحب گندم بودهام، بر سلیقه دیگران به «دلیل» فیلم نساختهام که خود صاحب سلیقه بودهام. بسیار دارم که بگویم، که گذاشتهام به روزگار گفتن. اما قرار دارم رأی به رئیسجمهور بدهم... کسی میرود، کسی میآید، اما آن کس ما کیست؟ که بیشتر به اخلاق آراسته باشد. به دانشی که فرهنگ را داور زمانه بشناسد و بداند که هر تاریخی را با فرهنگ و هنر آن تاریخ میشناسند که راه به سیارههای ماندنی باز میکند.»
او نگاه خود را به موسوی چنین تشریح میکند: « من نمیدانم کسان دیگر نمیدانند، اما میدانم«میرحسین موسوی» میداند. اگر قرار باشد راه اجرا بر او بسته نشود، میتوانم به آینده فرزندانم و تمام شاگردانم که هنر میخوانند امید داشته باشم.» در پایان این متن میآید: «از عمر کاری من چیزی نماینده است... اگر دسته فیلمهایتان را نگاه کنید، چندتایی از آنها را من ساختهام... روزگار گذراندهام ... سرخوشی یاد نگرفتهام... میرحسین موسوی را دیدم که برایش سخت است رئیسجمهور شدن. راست میگوید که برای چه میآید... از تجربههایم اندکی گفتم که بدانید مسئولیت عقیده در سیاست و این همه سال رفته را میدانم.»
فرمانآرا: پایان تسویهحساب دولتی با هنرمندان
بهمن فرمانآرا، کارگردان سرشناس سینمای ایران، در همین دوره انتخابات ریاست جمهوری در جمع مدافعان مهندس میرحسین موسوی حضور یافته است. او دلایل حمایت خود از مهندس موسوی را در جریان گفتوگویی چنین اعلام میکند: «فارغ از هرگونه مسئله شخصی، در چهار سال گذشته جز آسیب زدن به شاخههای مختلف هنری، کج سلیقگی، تسویهحسابهای شخصی و متوسطپروری هیچ کاری اتفاق نیفتاده و این جریان باید تمام شود.» او درباره وضعیت سینما در این سالها میگوید: «سینمای ما در این سالها همانند دیگر بخشهای کشور به سمت متوسطپروری گرایش داشته است.»
او همچنین اعلام میکند: «زمانی که یک مهندس راه و ساختمان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میشود، از تخصصش برای ایجاد دیوار و سد جلوی پیشرفت افراد در چهار سال گذشته استفاده کرده است مشخص است که وقتی قشر روشنفکر منزوی میشود، به ضرر عام است.»
او همچنین دلایل حمایت خود را از مهندس موسوی بالارفتن مشکلات در کشور و تواناییهای این کاندیدا در مدیریت کشور عنوان میکند و میگوید: «تورم خانمان برانداز شده، واردات بیرویه از هر جناحی باعث شده صنایع مملکت خوابیده، انحلال سازمان برنامه و بودجه باعث شده پولها به استانداریها برود و اکثر آصرف خرید ملک شود.
فرمانآرا در پایان سخنانش اظهارداشت: «با علم به همه اینها مردم وارد صحنه شوند و اجازه ندهند چهارسال بعد باز هم دچار مشکل شویم. چهارسال گذشته به خصوص در زمینه فرهنگی آنچنان ناامیدکننده بوده که بسیاری در فعالیتهای خود دچار مشکل شدهاند و مسائل شخصی بر تصمیمگیریها تأثیرگذار بوده است. باید از این حقارتها در تصمیمگیریها فاصله گرفته شود. این نوع تسویهحسابها با دستاندرکاران فرهنگی هیچ نوع تأثیری غیر از تخریب ندارد.»
دهنمکی: یک اظهارنظر از قول شهروند عادی
مسعود دهنمکی، کارگردان دو فیلم سینمایی «اخراجیهای» یک و دو، شعارهای سه نفر از کاندیداهای ریاستجمهوری را در این دوره از انتخابات نزدیک به هم میداند و از میان آنان محمود احمدینژاد را به عنوان نامزد منتخب خود معرفی کرده است. هر چند که دهنمکی اعلام میکند نظر خود را در قالب یک شهروند عادی بیان کرده است اما تصور میشود این اظهارنظر بتواند بر طرفداران فیلمها او تأثیرگذار باشد.
دهنمکی در این زمینه میگوید: «کسانی که به تماشای یک فیلم سینمایی مینشینند و یا به یک هنرمند علاقهمند هستند، قطعاً با هنرمند و کارگردان فیلم محبوب همسلیقه نیستند. بنابراین موضعگیری من در انتخابات روی مخاطبان «اخراجیها» تأثیر ویژهای نخواهد گذاشت.»
او درباره حمایت از احمدینژاد در دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری میگوید: «انتخاب نامزد منتخب در این دوره برای من خیلی سخت بود، تعلق خاطرم به آقای موسوی، رضایی و احمدینژاد نمیگذاشت که به راحتی از میان آنان فردی را انتخاب کنم. به همین دلیل زمانی نظرم را اعلام کردم که در دوره پایان تبلیغات انتخابات باشد تا کارکرد نظر شخصی داشته باشد.»
او ادامه میدهد: «اگر درباره این انتخابات چیزی نوشتم و یا صحبتی کردم، همواره در جهت مضمون فیلم وحدت ملی و کم کردن تنشها باشد. انتخابات تمام میشود و مردم و رقبا متحد میشوند و همه باید علیه بیعدالتی و معضلات جامعه وارد عمل شوند. من انتخابات را صحنه جنگ و یا مسابقه فوتبال قرمز و آبی نمیبینم.»
او با اشاره به شعارهای انتخاباتی کاندیداها میگوید: «شعارهای مشترک همه کاندیداها نشان از پیروزی قبلی کسانی که عدالت را آرمان خود قرار دادهاند، دارد. حرفهای امروز مناظرهها، حرفهای 10 سال قبل ما است. هر کدام از نامزدها جلوی دوربین میآیند، قدرتمندان را نقد میکنند، کسانی که چنین شعاری میدهند، از قبل برنده هستند.» دهنمکی اظهار داشت: «نوع گفتمان موسوی، احمدینژاد و رضایی به گونهای است که هر کدام پیروز شوند به ضرر جریان کاپیتالسیم است؛ کسانی که سالها در میدان اصلی رقابت بودهاند. به دلیل شرایط نوع برخورد کاندیداها با یکدیگر فضا را چندان سیاه و سفید نمیبینم.»
کارگران «اخراجیها» میگوید: «اگر میرحسین موسوی چهار سال بعد وارد عرصه انتخابات میشد، گفتمان عدالتخواهی میتوانست 16 سال ادامه پیدا کند و این نوع نگاه بر مدیریت سیاسی کشور حاکم شود.»
سینماگران در حمایت از کاندیداها
جمع 800 نفری سینماگران با امضای نامهای حمایت خود را از مهندس میرحسین موسوی اعلام کردهاند و از سوی دیگر گروه 400 نفری هنرمندان سینمایی در کنار محمود احمدینژاد قرار گرفتهاند. در میان حامیان مهندس موسوی چهرههایی همانند هدیه تهرانی،کیومرث پوراحمد و کمال تبریزی دیده میشود و فرجالله سلحشور و علیرضا سجادپور حامیان دکتر احمدینژاد هستند.
انتخابات جذابترین واقعه خبری برای جامعه رسانهای است.
سمیه کریمی: انتخابات ریاست جمهوری در ایران این روزها تعداد زیادی از خبرنگاران خارجی را به ایران کشانده است و بسیاری از این خبرنگاران که برای بار اول به ایران آمدهاند مجذوب فضای اجتماعی و فرهنگی کشورمان شدهاند.
این موضوع سبب شده در کنار موضوع انتخابات گزارشهای متنوعی درباره مشاهدات اجتماعی خود از فضای ایران که غالبا برخلاف تصورات و ذهنیت اولیه آنها بوده تهیه کنند و روایت خود از ایرانی متفاوت را به چهار گوشه دنیا برسانند.
به نظر میرسد شور و نشاط انتخاباتی این روزها برای همه خبرنگاران غیر قابل پیشبینی بوده و از سوی دیگر دیدن پوششهای زنان و مردان، سفره خانههای سنتی و بناها و اماکن قدیمی نظیر بازار، مساجد و. . . سفری به یادماندنی برای آنها رقم میزند.
همراه داشتن چادر
Nahlah Ayed، خبرنگار شبکه خبری «سی. بی. سی» کانادا (CBC News) که به گفته خود سی سال پس از وقوع بزرگترین رویداد در ایران (انقلاب) به ایران آمده است، ماجراهای جالبی برای گفتن به مخاطبان خود دارد.
وی که با تدارک کامل به ایران سفر کرده است یک چادر نیز همراه با خود آورده تا در صورتی که لباس او با قوانین پوشش در ایران متناسب نباشد چادر به سر کند، اما به گفته او: متوجه شدم که خیابانهای تهران آنگونه که تصور میکردم پر از زنان چادری نیست. گویا مدت هاست که نحوه پوشش زنان جوان تغییر کرده و آنها مانتوهای شیک تا زانو یا حتی کوتاهتر را برتن میکنند پوششهایی از هر نوع سبک و رنگ. در این لحظه از نظر پوشش احساس شلختگی و نادانی کردم!
وی در ادامه گزارش خود با بیان اینکه ایران کشوری است که توسط جوانانش به حرکت درمیآید، تصریح کرد، بسیاری از این جوانان، خود در حال شکل دادن یک تحول هستند و خواستههای خود را شناختهاند.
وی با اشاره به شور و اشتیاق انتخاباتی مردم برخلاف تصور و ذهنیت قبلی خود از فضای حاکم بر ایران میگوید: اما به نظر میرسد در حال حاضر سنتهای قدیمی کنار گذاشته شده است. هزاران جوان شامل طرفداران هر دو نامزد اصلاحطلب و احمدینژاد رئیسجمهور در خیابانها گرد هم آمدهاند، شعار میدهند، پرچمها را به اهتزاز در میآورند و حتی در ملأعام در کشوری که ظاهراً این قضیه ممنوع است، میرقصند.
امروز من در روز روشن در حاشیه یک پیادهرو زنان جوانی را دیدم که با صدای بلند آواز میخواندند. ماموران نیز از دور تذکر میدادند. این در مقایسه با آنچه قبلاً شنیده بودم تازگی داشت.
گزارشگر نیویورک تایمز نیز در گزارشی با عنوان الفاظ تند در ایران با نزدیک شدن انتخابات مینویسد که مبارزات انتخاباتی جاری که اکنون در هفته پایانی است، به سحطی از هیجان و خصومت ورزی رسیده است که تقریباً در تاریخ این کشور ناشنیده است.
بر اساس این گزارش نامزدهای اصلی یکدیگر را به فساد، رشوه خواری و شکنجه متهم میکنند. همسر رقیب اصلی محمود احمدینژاد رئیسجمهوری، او را به پیگرد قضایی تهدید کرده است و هر شب، بخشهایی از پایتخت با حضور هزاران مرد جوان که تا سیپیده دم در خیابانها میرقصند یا جدال میکنند، به عشرتکدهای پر سر و صدا بدل میشود.
جنبش رنگین
شکل و برنامههای تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری بویژه هواداران میر حسین موسوی نیز توجه خبرنگاران خارجی را به خود جلب کرده است. به گفته خبرنگار سی بیسی طرفداران میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاحطلب، تعدادی از تاکتیکهای مدرن سیاسی که در سطح جهان رواج دارد را به کار گرفتهاند. جنبش موسوی دارای یک رنگ - سبز - است و هرکجا که شما بروید مردمی را با نوارهای سبز که بر مچ دست، سر، کیف و خودروهایشان بستهاند مشاهده میکنید. به مدد اینترنت و پیامهای متنی این شیوه در حال گسترش است.
در انتخابات جاری کاندیداها در مناظرههای زنده تلویزیونی به بحث و مجادله مشغول هستند. این مناظرهها فرصتی را برای رهبران مخالف دولت فراهم کرده تا انتقادات مستقیم خود را متوجه دولت کنند و دولت نیز از گذشته خود دفاع کند.
نیویورکتایمز مینویسد: انرژی موجود در مبارزات انتخاباتی ظاهراً به زندگی روزمره مردم راه یافته و بسیاری از مردم عادی در طرح انتقاداتی که معمولاً جرات بیان آنها را ندارند جسور شدهاند. به نوشته این روزنامه فضای کارناوالگونه انتخابات و سر دادن شعارهای تند، تا حدودی منعکسکننده شل شدن تناوبی مقررات هر چهار سال یکبار در فصل انتخابات است.
حضور «زهرا رهنورد» همسر موسوی در ستاد انتخاباتی همسرش رویداد جالبی برای خبرنگاران خارجی بوده و بر اساس گزارشها به اولین زن یک کاندیدا از زمان انقلاب اسلامی تبدیل شده و در حالی که یک ژاکت جین زیر چادر سیاه گلدار و ظریف خود برتن کرده بود، از لزوم بهبود تصویر ایران در خارج از کشور، اشتغالزایی برای جوانان و آزادی بیان سخن میگفت.
حضور خبرنگاران خارجی در گالری هنری که در آنجا نقاشیهای موسوی و رهنورد به نمایش در آمده بود، نیز از دید آنها رویدادسبز دیگری بود که در جریان سفرشان به ایران رقم خورد.
گلستان شهداکریستوفر دوبلیگ خبرنگار مجله اکونومیست در تهران که دارای مدرک فوق لیسانس مطالعات شهری با گرایش ایران و هندوستان است، حضور خبرنگاران خارجی در ایران را به نفع ایرانیان میداند و میگوید: ممکن است برخی انتقادات به کار رسانههای خارجی در ایران وارد باشد، اما به طور کلی حضور خبرنگاران خارجی به نفع مردم و دولت ایران و از همه مهمتر به نفع حقیقت است.
وی که زبان فارسی را به راحتی حرف میزند و یک کتاب راجع به ایران به نام گلستان شهدا نیز نوشته است تأکید میکند، اکثریت خبرنگارانی که به ایران میآیند ایران را دوست دارند، سعی میکنند زبان فارسی یاد بگیرند و دوستان ایرانی بسیاری دارند.
وی افزود: هر خبرنگار خارجی که به کشور دیگری برود خود به خود نسبت به آن کشور دلسبته میشود. به همین خاطر یک خبرنگار خارجی ممکن است با مرکز خبری خودش دچار مشکل و تنش شود، در خیلی از رسانههای غربی ممکن است دبیر یا سردبیر با نگاه خبرنگارش در تهران مخالفت کند و تضادهایی ایجاد شود. من سراغ دارم کسانی را که خبر نوشتهاند اما سردبیر از چاپ کردن آن خبر منصرف شده است.
گزارشهای کلیشهایدوبلیگ با تأیید گزارشهای کلیشهای خبرنگاران خارجی در ایران و اینکه گزارشها تکراری و شبیه به هم شده است گفت: ما نمیتوانیم ایران را با چند گزارش و مصاحبه با دختران بیحجاب توچال نشان بدهیم. اینها تنها قسمتی از ایران است و همه ایران نیست. اگر خبرنگاری میخواهد کار عمقی انجام دهد باید با مردم پایین شهر تهران گفتوگو کند باید با مردم روستاها گفتوگو کند باید با روحانیون هم گفتوگو کند.
وی افزود: اما بیشتر خبرنگاران خارجی در تهران با مشکل تهیه خبر روبهرو هستند. چرا که مسئولان ایرانی وقت مصاحبه نمیدهند و خبرنگار مجبور است به طریقی مطلبش را ارسال کند. بنابراین به توچال میرود یا در یک تاکسی مینشیند و دیدگاههای مردم را گزارش میدهد. کریستوفر دوبلیگ خطاب به خبرنگاران حاضر در نشست گفت: ما باید از پشت میزهای خود بلند شویم وسراغ خبر برویم. کارخبرنگاری جستوجوی حقیقت است نه از روی شرایط و نه از روی اعتقادات شخصی سیاسی.
در همین راستا خبرنگار سی بیسی میگوید: من برای پوشش انتخابات به ایران آمدهام. دقیقاً نمیدانم قبلاً چه تصوری از ایران داشتم اما مسلماً انتظار این همه شور و نشاط را نداشتم.
تیم ملی برای باقی ماندن در کورس صعود به جام جهانی حتما باید امارات را شکست دهد.
ناگهان قطبی از کوره دررفت؛ «آقای قطبی شما در انتخابات شرکت میکنید؟» کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی AFC قبل از بازی ایران و امارات برگزار شد. کنفرانسی که فرصتی بود تا افشین قطبی پس از چند روز هجمه خبری از سوی منتقدان بتواند درباره تیم ملی حرف بزند. درباره استراتژیاش برای صعود. برای تیمی که هرچند هنوز شانس دارد اما مردم را نتایجش ناامید کرده است.
فوتبال سیاستزدهای که تیم ملی را بزرگترین قربانی خود کرد درحالی که فقط یک بازی را با افشین قطبی سپری کرده است حالا نقد فنی میشود. قطبی به دلیل تعویضهایش نقد میشود و استدلال برای انتقاد هم اینگونه مطرح میشود: «او در هر صورت برنده بازی بود. اگر با تیم ملی حذف شود میگوید دایی تیم را نابود کرد و اگر تیم بالا برود، اسطوره، نامش افشین قطبی است.
درحالی که دیدیم ارنج خوبی را در بازی با کره شمالی نداشت و اگر او قدرت بازیخوانی داشت، 3 امتیاز به ایران میرسید.» این را ناصر حجازی تنها نمیگوید. حتی دقایقی بعد از پایان بازی در پیونگ یانگ، مرتضی محصص مشاور سرمربی تیم ملی هم از نمایش تیم در نیمه دوم ابراز نارضایتی میکرد. اوج انتقادات به جایی برمیگشت که تعویض قطبی یعنی محسن خلیلی خیلی زود آسیب دید و از زمین بیرون رفت.
در این شرایط که قطبی برای صعود تیمش فقط باید پیروز بازی با امارات در تهران باشد و او در طول مصاحبه نقدهای بسیاری را شنیده بود، خبرنگاری از سرمربی تیم ملی درباره حضورش در انتخابات میپرسد. سئوالی که شاید سنخیتی با فضای کنفرانس و جوی که ایجاد شده ندارد. سرمربی تیم ملی مکثی میکند، کمی به اطرافش نگاه میاندازد و بعد درحالی که سعی دارد اعتراضش را به این سئوال بیربط نشان دهد، میگوید: «مدام از من میپرسند که آیا در انتخابات شرکت میکنم یا خیر که باید به آنها پاسخ دهم در حال حاضر من بیشتر به این فکر میکنم که کدام یازده بازیکن را برای تیم ملی در بازیهای پیشرو انتخاب کنم.» تیم ملی شرایطی دشوار دارد، تیم یا امارات را در تهران میبرد و یا از رقابت جام جهانی حذف میشود.
تیمی که از 6 بازی قبلی خود، 7 امتیاز دارد اگر همه چیز بر وفق مراد باشد با این پیروزی و کسب کامل امتیازات به عدد 10 میرسد. امتیازی که فارغ از هر نتیجهای باز هم ایران را در قعر جدول گروه نگه میدارد. در بازی همزمان با مسابقه تهران در سئول، عربستان 10 امتیازی به مصاف کره جنوبی میرود.
میزبان قبل از این صعودش را با رسیدن به امتیاز 14 محرز کرده است تا برای هفتمین بار متوالی با اقتدار به جام جهانی صعود کند. کرهایها که در سال 2002 در خانه تیم چهارم دنیا شدهاند از سال 1986 مکزیک تا به حال حتی یکبار هم داستان صعود تیمشان را به اما و اگر نینداختهاند. درست به عکس ایران دیگر تیم مدعی آسیا که هر بار برای رسیدن به جام جهانی طرفداران فوتبالش را جان به لب میکند.
تیم ملی این بار اما به عکس همیشه با اتفاقاتی که از جام جهانی آلمان افتاد، مظلومترین عصرش را گذراند و این سیاستزدگی بود که تا مرز تعلیق پیشش برد و در بازگشت از تعلیق هم قصه کارشکنیهای دوره انتقالی و دخالتهای دولتیاش بر سر انتخاب مربی ملی کار را به بازی 8 فروردین و شکست دردناک تیم ملی برابر عربستان کشاند. جایی که برای اولین بار مردم به خود اجازه دادند از سیاستهای دولتی اشتباه در ورزش اعتراض کنند و موجی به پا کنند.
تیم ملی اگر صعود نکند، ورزش کشور فرومیریزد. این عقیدهای است که همه کارشناسان دارند. اتفاقی که اگرچه میتواند از سبد آرای دولت بکاهد اما هیچ یک از نامزدهای رقیب احمدینژاد علاقهای ندارند که رخ دهد. افشین قطبی مربی منتخب مردم تیم نمایندهای فراجناحی است. مردی که فقط و فقط به خواست مردم هدایت تیم را در دست گرفت و دولت به ناچار با انتخابش موافقت کرد. او حالا به رغم همه ضعفهایش در بازیخوانی اما این حسن را دارد که با هیجانش میتواند مردم و تیم ملی را آشتی دهد. بازی ملی عصر امروز اگر کمی، تنها کمی احتمال داشت که فرصتی باشد برای صعود به جام جهانی، میشد میدانی برای رقابت تبلیغاتی.
هرچند همین حالا هم هر 4 نامزد برنامهای ویژه برای رقابت تبلیغی در آزادی دارند. حامیان دولت چون در رأس قدرت هستند میخواهند حتی با یک برد مرهمی بر همه ناکامیهای ورزش بگذارند که پاشنه آشیل دولت شده است. قلم نیوز در این باره از قول یکی از ملیپوشان نوشته بود: «آمدهاند و وعده پاداش 7 هزار دلاری دادهاند. تاج و علیآبادی تأکید میکردند اگر بردیم از زحمات دولت برای تیم ملی تشکر کنیم.» این درحالی است که تلاش رئیس سازمان ورزش برای استفاده از احساسات مردم، 48 ساعت قبل در تبریز با شکستی بزرگ روبهرو شد. مردم تبریز در جشن صعود تراکتورسازی با شعارهایی علیه محمد علیآبادی که در ورزشگاه یادگار امام تبریز حضور داشت، انزجارشان از فوتبال سیاستزده را بار دیگر اعلام کردند. حالا در آستانه بازی تیم ملی هم، این دلهره در میان مدیران سازمان ورزش وجود دارد.
صعود به جام جهانی؛ این رویای همه مردم ایران است. صعودی که حالا دشوار شده. این صعود اما برای عدهای با انتخابات گره خورده است. سازمان ورزش بیش از هر ارگانی حالا نیاز به این اتفاق دارد. آنها که در مظان به نابودی کشیدن ورزش قهرمانی کشور هستند، امید دارند حداقل قبل از انتخابات 22 خرداد شکستی دیگر به کارنامه باختهای آنها افزوده نشود.
محمود احمدی نژاد، علاقه ویژهای به فوتبال دارد و این علاقه را گاه با استفاده ابزاری از ورزش برای کسب محبوبیت بیشتر مترادف میدانند. او البته، خود روزی چنین ادعایی را که از ورزش استفاده ابزاری میشود با قدرت تکذیب کرده و گفته بود: «شاید در دیگر کشورهای جهان، ابرقدرتها چنین استفادهای از ورزش داشته باشند اما در ایران هیچوقت چنین اتفاقی نمیافتد.» او که مدتها قبل این جمله را در تمرین تیم ملی به کامران نجفزاده گفته بود اما همین دیروز با صدور حکم عضویت کاشانی در هیأت مدیره پرسپولیس بار دیگر متهم شد که از ورزش در راستای اهداف سیاسی استفاده میشود.
او اما فارغ از همه این پشت هم افتادن ابهامات شبهه برانگیز، فوتبال را خوب میفهمد که خود زمانی فوتبالیست بوده است. رفتن به ورزشگاه یکی از علایقش است اما در آستانه بازی با امارات شاید مشاورانش این اجازه را به او ندهند. چون دو حضور آخرش در ورزشگاه با شکستهایی دردناک همراه شده و جوی علیه دخالتهای دولتی در ورزش به راه افتاده که ممکن است باعث حوادث غیرقابل جبران شود. به همین دلیل هم هست که یکی دو سایت خبری درباره حضور رئیسجمهور در ورزشگاه نوشته بودند: «او منتظر است اگر تیم ملی از امارات پیش افتاد، برای دقایق پایانی به آزادی بیاید.»
«با ایام پر شور و حساس انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، هیأت رئیسه فدراسیون ضمن احترام به کلیه کاندیداها، اعضای محترم ستادهای انتخاباتی، هواداران و علاقه مندان به نامزدهای محترم و ارزشمند درخواست میشود ضمن رعایت حقوق متقابل از هرگونه فعالیت تبلیغاتی علیه نامزدی خاص اجتناب نمایند.
بدیهی است تیم ملی متعلق به آحاد ملت عظیم و ارزشمند ایران اسلامی بوده و استادیوم آزادی در روز چهارشنبه باید نماد وحدت ملی و انسجام همه اقشار و مظهر تشویق بازیکنان غیور تیم ملی باشد.» این قسمتی از بیانیه فدراسیون فوتبال است. فدراسیونی که تعدادی از اعضایش متهماند در ستاد انتخابی یکی از نامزدها، حضوری فعال دارند و از اختیاراتشان در حمایت از این نامزد خاص استفاده میکنند. آنها البته بیش از هر چیز میترسند که جو انتخابات روی بازی تیم ملی تأثیر بگذارد و سکوها جایگاهی باشند برای درگیریهای انتخاباتی.
ناکامی تیم ملی یعنی پایان دوران ورزشی محمد علیآبادی و فدراسیون فعلی فوتبال ایران درحالی که حتی پیروزی در بازی با امارات هم نمیتواند تضمینی باشد بر ادامه خشم مردم علیه سازمان ورزش، دولت در چالشی بزرگ قرار دارد. حامیان دولت ساعاتی قبل از مسابقه در میدان آزادی گردهمایی دارند و نامزدهای مخالف مدام از اقدامی هماهنگ شده برای فرستادن بخشی از این جمعیت برای پرکردن سکوهای آزادی میگویند. جمعیتی که میروند تا جو به سود دولت باشد درحالی که پس از تساوی در پیونگ یانگ این خبرگزاری دولتی ایرنا بود که قطبی را به شدت نقد کرد.
در این فضا وقتی از قطبی درباره جو میپرسیم میگوید: «من یک ایرانی هستم که مسئولم تا تیم ملی را به جام جهانی ببرم. الان مهمترین وظیفهام صعود تیم ملی است. من سیاسی نیستم و رأیم رأیی شخصی است. دوست ندارم این جو در تیمم ایجاد شود و این اتفاق هم نمیافتد.»