ما آدمهای خاطره بازی هستیم برنامه تلویزیونی «نقره» برنامه ای جالب و متفاوت با سایر برنامههای چند سال اخیر است که روزهای جمعه ساعت 12 ظهر از شبکه اول سیما پخش میشود. «نقره» برنامه جذاب و پر از خاطره است و منصور ضابطیان نویسنده، طراح و یکی از کارگردانها، محمد صوفی تهیه کننده و یکی دیگر از کارگردانها و احسان کرمی به عنوان مجری این برنامه حضور دارند. این گفت و گورا با 3 خاطره باز این روزهای تلویزیون بخوانید. محمد صوفی آقای صوفی به شکل مختصر برای خوانندگان ما درباره فعالیت کاری خود بگویید؟از سال 79 وارد تلویزیون شدم. مجموعههای مستند «تو جغرافیای فریاد» و «خدا همین نزدیکیهاست» را کار کردم. با آقای ضابطیان برنامههای مشترکی چون فرش واژه، بخشی از ویژه برنامههای نوروزی سالهای 85 و86 را در اصفهان و تخت جمشید کار کردیم. قرار است با منصور ضابطیان فیلم تلویزیونی «ارثیه» را برای شبکه اول بسازیم. در حال حاضر مدیر انجمن سینمای جوانان ایران دفتر استان تهران هستم. چه طور شد تهیه برنامه «نقره» به شما واگذار شد؟سالهاست که با آقای ضابطیان چه به عنوان تهیه کننده و چه به عنوان کارگردان، طرحها وایدههای خود را ساخته ایم. شبکه از ما خواست برنامه ای را کار کنیم. ما نیز ایده و طرح خودمان را سال گذشته به شبکه ارائه دادیم و کار کردیم. یعنی طرح و ایده اولیه خودتان بود که به شبکه دادید؟بله- خیلی وقت بود زمانی که با دوستان هم نسل مان مینشستیم همه با هم از گذشته و یادش بخیرها حرف میزدیم. همین یادش بخیرها ایده ای برای ساخت یک برنامه تلویزیونی شد که تداعی گذشته بود. طرح اولیه اش همین شکل بود و نتیجه و حاصلش آن چیزی است که شاهدش هستید. استقبال کم نظیر مردم باعث نمیشود که برنامه را ادامه دهید؟فکر نمیکنم که برنامه را ادامه دهیم به این دلیل که احساس میکنیم بیش از این نمیخواهیم مردم را اشباع کنیم یا خیلی غرق درگذشته کنیم. فکر میکنم در حد 26 قسمت کافی باشد. ما حدود یک سال و نیم است که درگیر این پروژه هستیم. درست است که برنامه از آذر گذشته روی آنتن رفته است ولی شاید من و آقای ضابطیان 4 یا 5 ماه توی آرشیو سازمان صدا و سیما بودیم تا تصاویر مربوط به برنامه را پیدا کنیم و یک مقداری خسته شده ایم و ادامه اش هم نخواهیم داد. این برنامه ظهر جمعهها پخش میشود بهتر نیست در یک ساعت بهتری مثلا غروب یا شب، پخش شود؟خودمان فکر میکنیم زمان مناسبی است. زیرا جمعهها برنامه میتواند بیشترین بیننده را داشته باشد. آدمهایی که از صبح درگیر کارهایشان بودند، ظهر کاری ندارند و پای برنامه مینشینند. در این ساعت هنوز مردم تصمیمی نگرفته اند که جایی بروند. شما با آقای ضابطیان چه قدر تعامل دارید تا قسمتهای مختلف آماده پخش شود؟من و آقای ضابطیان به طور مشترک کارگردانی برنامه «نقره» را برعهده داریم. البته تعامل ما به این برنامه برنمیگردد بلکه ارتباط مان از سال 73 آغاز شد. از سال 79 وارد تلویزیون شدیم. مجموعههای مستند مختلفی در کنار هم ساختیم. مجموع کارها باعث شد که ایدههایمان نزدیک به یکدیگر شود و در کنار هم اطمینان خاطر و تعامل خوبی داشته باشیم. فکر میکردید این همه از برنامه استقبال شود؟ به هر حال خودمان پیش بینیهایی میکردیم. در جلسات اولیه تصورش را میکردیم بیننده خودش را پیدا کند و اکنون هم شاهد هستیم که بیش از تصورمان برنامه مورد توجه بینندگان واقع شده است. تفاوت برنامه «نقره» با سایر برنامههایی که در تلویزیون ساخته شده در چیست؟ ما سعی کردیم در برنامه کار مشخصی کنیم که در برنامههای دیگر تلویزیونی اتفاق نمیافتد و یک محدوده سنی خاصی را هدف بگیریم و آنها بین 27 تا 40 سال هستند، البته این برنامه بیننده کوچک و بزرگ هم دارد. زیرا بزرگ ترها با ما خاطرات مشترکی دارند و برای کوچک ترها هم برنامه جذاب است. خودتان چه قدر آدم خاطره بازی هستید؟ من فکر میکنم همه کسانی که توی این پروژه هستند بچههای خاطره بازی اند. منصور ضابطیان آقای ضابطیان در ابتدا به طور مختصر درباره فعالیتهای خود صحبت کنید؟من دانش اندوخته علوم آزمایشگاهی از دانشگاه علوم پزشکی گیلان و رشته سینما از دانشگاه تهران هستم. کار مطبوعاتی را از سال 1375 و کار در تلویزیون را از سال 1377 با نویسندگی مجموعه «وکیل محله» آغاز کردم. سپس عضو گروه نویسندگان سریالهای «بدون شرح»، «پاورچین»، «باغچه مینو» و «آنچه میبینیم، آن چه هست» شدم. نویسندگی، طراحی و مجری گری برنامه «فرش واژه» را برعهده داشتم. یکی از مجریان برنامه «مردم ایران سلام» بودم و کارهای زیادی در تلویزیون و رادیو انجام دادم. به سراغ برنامه «نقره» برویم. مهمانها و بخشهایی را که پخش میشود چه طور انتخاب میکنید؟بعد از جلسات زیادی که با گروه مشاوران برنامه داشتیم به یک سری افراد دهه 60 و اوایل دهه 70 رسیدیم و افرادی را انتخاب کردیم که مدتی است ندیدیم شان و یا کم تر دیدیم شان و دوست داشتیم نقدی به خاطرههایمان بزنیم و ببینیم امروز آنها چه کار میکنند. بعضی از میهمانانمان این گونه انتخاب میشوند. درباره انتخاب آیتمها باید بگویم، به اتفاق آقای صوفی چند ماه تابستان گذشته را در آرشیو تلویزیون گذراندیم. برنامههای قدیمیرا نگاه میکردیم. آنهایی را که به نظرمان قابلیت پخش دارند و برای مردم جالب است انتخاب میکردیم مثلا مردم 20 سال پیش چگونه زندگی میکردند یا چه برنامههایی در آن دوران پخش میشد مثل دیدنیها، سلطان و شبان و مجموعههای نمایشی و غیرنمایشی را انتخاب کردیم. جست و جو خیلی سخت ولی لذت بخش و دلپذیر بود. سپس با برنامه ریزی به یک چیدمان خاص رسیدیم که چه مهمانی دعوت شود. بعد آیتمهای مربوط را پخش کنیم، یا برعکس ابتدا آیتم و براساس آن میهمان را انتخاب کنم. گزارشها را چه طور آماده میکنید؟ مثلا چه طور در برنامه ای که راجع به رادیو بود سراغ بهناز جعفری رفتید یا برای کتاب و دفتر قدیمیاول دبستان سراغ امیر شهاب رضویان رفتید و یا برای آبگوشت به سراغ فرهاد آئیش؟در ابتدا باید بگویم آنها گزارش نیست بلکه آثار مستندی است که ساخته میشود انتخاب مستندها هم بستگی به موضوعاتی که برای نسل ما جالب است دارد. به طور مثال چه کتاب و دفترها و چه درسهایی میخواندیم و یا آبگوشت به عنوان غذایی از یاد رفته که بد نباشد مردم غذای سنتی خودمان را بخورند. برای رادیو نیز خیلی مبتنی بر ارتباطاتی که سالها در فضای ژورنالیستی کار میکنم دارد زیرا به عرصه سینما و تلویزیون آشنا هستم و میدانم علاقه مندی آدمها چیست سعی میکنم براساس شناختی که از آدمها دارم به سراغ افراد مختلف بروم. چرا دکورتان قدیمی نیست؟ ما اصلا نخواستیم یک برنامه قدیمیبسازیم. اتفاقا نگاه مدرنی به ماجرای خاطره بازی داریم و اصلا هم نمیخواهیم حسرت گذشته را بخوریم. ما میگوییم در گذشته خیلی چیزهای خوب و بد داشتیم. در برنامه صندوق خانه مان گزارشهایی درباره وضعیت بد نان، مسئله طرح ترافیک و آموزش رانندگی و گزارشی از ورزش مدارس پخش کردیم که در طول این سالها تصحیح شده اند. ما تمامیخاطرات گذشته را در فضایی مدرن میگوییم و حرف امروز را میزنیم پس باید از فضای مدرن استفاده کنیم. عکسهایی که بزرگ کردید و به دکور اضافه میکنید چه طور پیدا میکنید؟ عکسهای برنامه یک سری عکسهای قدیمیاست که حال و هوای دهههای 50 و 60 را دارد. آلبوم آدمهای دور و اطرافمان را جست و جو میکنیم و عکسی را که پتانسیل بزرگ شدن دارد امانت میگیریم و بزرگ میکنیم همین یک جست و جوی جالبی بود. چرا آقای کیومرث مرادی (مجری سابق برنامه) را عوض کردید؟ آقای مرادی قرارداد یک فصل یعنی 13 برنامه با ما داشت. وی کارگردان تئاتر است و بعد از عید درگیر کار تئاتر بود، طبیعتا نمیتوانست وقت زیادی را برای برنامه ما بگذارد. سپس سعی کردیم تغییری بدهیم تا او به کارهای خود برسد. مطمئنا گزینههای زیادی برای اجرا داشتید چرا آقای «احسان کرمی» را انتخاب کردید؟ هم بله و هم خیر. گزینههایی بودند. خیلی از مجریان معروف دوست داشتند برنامه نقره را اجرا کنند ولی با احترامیکه به همه آنها میگذاشتیم 2 گزینه برای انتخاب مجری برنامه داشتیم که کار سختی بود. یکی از گزینهها این بود که مجری برنامه تا به حال دیده نشده باشد و با برنامه نقره دیده و معرفی شود. سعی کردیم در عرصه اجرا یک آدم جدید معرفی کنیم که بعد اگر پرسیدند آقایان مرادی یا کرمیچه کسانی هستند بگویند مجریان برنامه نقره هستند یک گزیده دیگرمان سواد بالای آن بود. فکر میکنید دلایل موفقیت تان چیست که برنامه این قدر بازتاب دارد؟ من خوشحالم که شما ازموفقیت برنامه حرف میزنید و ذوق زده ام کردید. در کشورمان آدمهایی هستند که گذشتهها را دوست دارند در مکالمات روزمره خودمان در یک مهمانی میبینیم بلافاصله همه خاطرات قدیمیسرباز میکند. وقتی شما بتوانید علاقه مندی مردم جامعه را کشف کنید و برنامه ای براین اساس بسازید به طور حتم مورد توجه مردم قرار میگیرد. خوشحالم که برنامه مورد استقبال مردم و شما دوستان مطبوعاتی قرار گرفته است. نمیشد در یک ساعت بهتری برنامه پخش میشد؟ زمان برنامه به باکسهای تلویزیون بستگی دارد که چه باکس خالی داشته باشند. فکر میکنیم زمان بدی ندارد مردم از خواب بیدار میشوند و در این ساعت تقریبا یک وقت مرده ای دارند که نقره میتواند آن را پر کند. جدای از آن هدف دیگری هم داشتیم که وقتی مردم برنامه را ببینند تحریک شوند و تلنگری باشد و تا چند ساعت بعد از پخش برنامه درجمع خانواده به خاطره گویی بپردازند که این اتفاق هم افتاد. اگر برنامه شب پخش میشد وقت خواب بود و مردم دیگر زمانی برای خاطره گویی نداشتند. جمله ثابت پایان برنامه «ما را ببخشید که از خاطرهها صحبت میکنیم آخر ما آدمهای خاطره بازی هستیم» را از کجا پیدا کردید؟هر چیزی باید یک مارکی داشته باشد. جدای از آن که برنامه، برنامه تک وخاصی بود نامش هم دوست داشتیم تک و خاص باشد و در ذهن بماند «ما را ببخشید که از خاطرهها صحبت میکنیم آخر ما، آدمهای خاطره بازی هستیم» همان لگو یا مارک برنامه است که تا نام برنامه «نقره» به زبان بیاید مردم بگویند یک سری آدمهای خاطره باز دور هم جمع شده اند و برنامه را ساخته اند که بینندگان برنامه هم مثل خودشان خاطره باز هستند و تعداد شان هم کم نیست. احسان کرمی آقای کرمیشما نیز به شکل مختصر درباره کارهای هنری تان برایمان بگویید؟دانش آموخته رشته هتل داری و تشریفاتم. از طریق «صادق عبدالهی» و «ژیلا امیرشاهی» مجری موفق تلویزیون به استودیوی صدای شهر رادیو تهران معرفی شدم و «پری چهر مهربان» تست مجری گری از من گرفت و انتخاب شدم. در آن دوران بعد از چند اجرای 5 دقیقه ای در رادیو «حسن تبار» تهیه کننده رادیو تهران، اجرای یک برنامه 3 ساعته زنده را به من محول کرد و سپس به جمع برنامه «جمعه ایرانی» رادیو پیوستم و هم چنان در برنامههای مختلف رادیو همکاری ام به عنوان بازیگر و مجری ادامه دارد. چه طور شد بعد از کیومرث مرادی شما برای این برنامه انتخاب شدید؟ در حال حاضر در رادیو تهران و ایران مشغول به کار هستم و از سوی تهیه کننده، پیشنهاد اجرای برنامه «نقره» شد. البته قبل از این برنامه نیز چندین پیشنهاد اجرا در تلویزیون داشتم ولی چون به معیارهایم نزدیک نبود نپذیرفتم. ولی خودم بیننده برنامه «نقره» بودم و زمانی که به من پیشنهاد شد چون خیلی به معیارهایم نزدیک بود، بلافاصله قبول کردم. معیارهای شما چه بود؟ برای کسی که میخواهد اولین کار تلویزیونی اش را انجام دهد خیلی مهم است که انتخابش، انتخاب درستی باشد. حضور تیم حرفه ای و دکور کار برایم خیلی اهمیت داشت هم چنین دوست داشتم در برنامه ای ظاهر شوم که فرم و ساختار آن با نحوه اجرایم هماهنگ باشد که نقره به این معیارهایم نزدیک بود. حالا آدم معروفی شده اید، چرا که هر هفته یک ساعت روی آنتن هستید. نظرتان راجع به شهرت چیست؟ من آن قدر مشهور نشده ام که مردم مرا بشناسند. شهرت مثل شمشیر دولبه میماند آدمیکه وارد کار حرفه ای میشود و به شهرت میرسد باید پیه یک سری چیزها را به تن خود بمالد. من شهرت را خیلی دوست دارم نه به خاطر این که از شهرت استفاده شخصی کنم، بلکه شهرت را دوست دارم چون همیشه با مردم باشم. معتقدم در رویدادهای مختلف اجتماعی آدمهای مشهوری که با لطف و اقبال مردم مواجه هستند، میتوانند تاثیرگذار باشند. تمام سعی من این است که با استفاده از شهرت بتوانم تاثیر مثبتی روی رویدادهای مختلف اجتماعی و روند رو به رشد جامعه داشته باشم. شما تنها سوالات نوشته شده را از میهمان میپرسید یا به طور بداهه هم این کار را انجام میدهید؟در کار زیاد از بداهه استفاده نمیکنم. به خاطر این که برنامه چارچوبی دارد. خودم نیز چارچوب را دوست دارم و ترجیح میدهم از آن خارج نشوم. ضمن این که آقایان ضابطیان و صوفی انسانهای خوش فکری هستند. البته اگر مواقعی احساس میکنم که نیاز است بداهه صحبت کنم به طور حتم این کار را خواهم کرد. قبل از اولین اجرای برنامه تان که روی آنتن برود با کیومرث مرادی (مجری قبل) مشورت داشتید؟ بله، در دفتر آقای ضابطیان با هم صحبت کردیم، آقای مرادی تجربه 13 برنامه را داشت من نیز سعی کردم از نظرات و پیشنهادهای او استفاده کنم. بهترین گفت و گوی تلویزیونی که در برنامه «نقره» داشتید مربوط به کدام میهمانتان بود؟ کنار جلال مقامینشستن برایم خیلی لذت بخش بود. ویژگی برنامه از نگاه شما چیست؟ در این برنامه به خاطرات 30 سال گذشته رجوع میکنیم 30 سال شاید خیلی زمان طولانی نباشد ولی وقتی برنامه را میبینید احساس میکنید که طی این مدت خیلی درگیر مسائل اجتماعی و شخصی خودمان شده ایم. در مرور خاطرات میبینیم که آحاد مختلف مردم، فقیر، ثروتمند، تحصیل کرده و .... همه در یک شرایط خاصی بودند مانند جنگ که برای همه اقشار بود یا نمایش عروسکی «آفتاب و مهتاب» که به دلیل تعداد شبکههای تلویزیونی همه بیننده این برنامه بودند و مثل امروز مردم درگیر رایانه، اینترنت و ماهواره نبودند و همه مردم خاطرات 30 سال گذشته را تجربه کردند فکر میکنم به همین خاطر، نقره موفق بوده است. نظرتان را راجع به جمله پایانی خود در برنامه «نقره» بگویید؟ جمله پایانی، جمله خیلی خوبی است ولی زمان میبرد تا من جمله را مال خودم کنم. در دیداری که با مجری تلویزیون خانم «ژیلا صادقی» داشتم او به من گفت ایراد کار شما این است که هنوز آن جمله را مال خودت نکردی ولی این جمله را دوست دارم. پایان برنامه همیشه میگویم که«ما را ببخشید که از خاطرهها صحبت میکنیم آخر ما آدمهای خاطره بازی هستیم». |