یادداشت های یک نوجوان خیلی خیلی مهمان نواز در تعطیلات یکنواخت نوروزی!
( روز اول )
آخ که چه قدر خوشحالم. فقط ده دقیقه دیگر تا لحظه سال تحویل باقی مانده ولی حیف، حیف که بابا و مامان حسابی عصبانی هستند. بابا از دست مانی عصبانی است که مثل سال های قبل ده دقیقه مانده به سال تحویل تازه یادش افتاده برود حمام ! مامان هم که از دست سفره هفت سین... من که از کار های مامان اصلا" سر در نمی آورم. حکایت سفره هفت سین مامان هم شده مثل حکایت خرهای ملانصرالدین ! می گوید: (( مادر جان ! سین ها را که می شمارم یکی اضافی است اما نمی دانم چرا وقتی آن یکی را از سر سفره بر می دارم می شود شش سین ! )) آخ جان! بالاخره آهنگ دیرام دارام سال تحویل در آمد و البته مانی هم مثل سالهای قبل از توی حمام فریاد زد: (مامان ! مامان ! سال تحویل شد؟)
( روز دوم )
امروز آبجی مرجان و دامادمان علی آقا به همراه مهدیس کوچولو آمدند خانه ما عید دیدنی. مهدیس مرتب با تنگ ماهی سر سفره هفت سین ور می رفت، بابا هم تند و تند آب دهان قورت می داد و مرا نیشگون می گرفت که یعنی(پاشو برو تنگ ماهی رو از دست این بچه بگیر ! ) من رفتم تنگ ماهی را از دست مهدیس گرفتم. چند دقیقه ای گذشت و من با خودم فکر می کردم که : (چه عجب ! مهدیس دو دقیقه آروم سر جاش نشست ! )اما همان موقع بود که مهدیس در کمال آرامش، آمد نشست روی پای بابا وبعد هم جیغ و ویغ کرد که: (( پس چرا عیدی منو نمی دید؟ )). مامان لبخندی زد و گفت: ( الهی عزیز قربونت بره ! مانی ! مادر! عیدیه این بچه رو از سر کمد بردار بیار... ) بابا که فکر می کنم خیلی خودش را کنترل کرده بود با حرص دستی روی سر مهدیس کشید، لبخند کوچکی زد و بعد هم گفت: ( یادش به خیر بابا جان ! بچه که بودیم وقتی عید دیدنی می رفیتم خونه مادربزرگمون، مامانمون می گفت حتی حق ندارید به میوه و آجیل و شیرنی هم نگاه کنید چه برسد به اینکه ازشون در خواست عیدی هم بکنیم ! ولی بچه های این دوره و زمونه...... ) بابا حرفش را هنوز تمام نکرده بود که مامان چپ چپ نگاهش کرد بلکه بابا خودش بفهمد، کات ! تازه بعد هم پرید وسط حرفش و گفت: ( مانی جان ! پس چی شدی مادر؟ رفتی عیدی بیاری یا عیدی بسازی؟ )
( روز سوم )
آبجی مرجان اینا دم در منتظر بودند تا دسته جمعی برویم خانه عمو فرامرز. مانی هنوز داشت سرش را جلوی آیینه ژل مالی می کرد که بابا پس گردنی کوچکی نثارش کرد وگفت: ( بدو دیگه پسر. یه ملتو منتظر نگه داشته، داره به قرو فرش می رسه. چند بار بگم من از این سوسول بازیا خوشم نمی یاد... د راه بیفت دیگه ! ) مانی شانه را گذاشت روی میز توالت و رفت پایین. مامان همینطور که توی راهرو کفش هایش را پایش می کرد غر زد که: ( آخه مرد چی کارش داری؟ بچم تو سن بلوغه.چرا غرورش می شکنی؟ برای چی اوقاتشو روز عیدی تلخ می کنی؟ حالا واستا بریم خونه خان داداش جونت می بینی موهای آقا داریوشش، چند متر از کله ش فاصله گرفته ! دق می کنم آخر از دست شما پدر و پسر... ). مامان که رفت بابا یواشی با خودش گفت: ( پسره لوس ! همین دخالتای بی جای مامانشه که اینطوریش کرده دیگه ! )
( روز چهارم )
خدا می داند که بابا به هیچ وجه حوصله سر و صداهای بچه ها را ندارد حتی مهدیس که تنها نوه اش باشد، چه برسد به تارای دایی مجید اینا که واقعا" آدم را کفری می کند. برای همین بابا فوری با دایی مجید روبوسی کرد و رفت توی آشپزخانه، هواکش را روشن کرد و بعد هم مشغول سیگار کشیدن شد. دایی تا بوی سیگار بابا را حس کرد چند تا سرفه الکی کرد و گفت: ( آقا رضا ! رضا جون... کجا رفتی آخه؟ بابا جون هرکی که دوست داری به جای اون سیگار بیا دو تا پسته بشکن، بخور! ) من داشتم توی آشپزخانه میوه ها را می شستم، بابا اخم کرده بود و آرام گفت: ( یکی نیس بگه تو رو سننه، دوست دارم سیگار بکشم... ) بعد هم با صدای بلند گفت: ( آقا مجید شما به جای ما هم بشکن، بخور تا خدمت برسیم.)
تارا عادت داشت هرچیزی را که می خواهد با گریه و جیغ و داد بگیرد حتی تخم مرغ هایی را که بابا با هزار دنگ و فنگ رنگ کرده بود ! به خاطر همین مثل سال قبل که تنگ ماهی را برداشت و برد، زد زیر گریه که: ( مامان من اون تخم مرغ رنگیا رو می خوام. اگه بهم ندین گریه می کنم ها ! ) بابا هم تا صدای تارا را شنید تندی از آشپزخانه بیرون آمد و گفت: ( نه نه ! تارا جون. اونا مال مهدیسه... بیاد ببینه نیستن، دنیا رو می ذاره رو سرش ! ببینم مگه شما خودتون تخم مرغ رنگ نکردین؟ ) من کنار دایی و زن دایی نشسته بودم.حرف بابا که تمام شد. زن دایی فاطمه زد به پای دایی و گفت: ( پاشو... پاشو بریم ). دایی استکان چایی را گذاشت روی میز عسلی، تارا را بغل کرد، بعد هم گفت: ( خوب دیگه رفع زحمت می کنیم.رضا جون! سال خوبی داشته باشی، ایشاءالله.)
معاون اداره کل تربیت بدنی استان تهران تاکید کرد که پسران خردسال و نوجوان برای شنا در سانسهای آزاد، حتما با والدین خود به استخر بروند.
حسن میرزاآقا بیک، معاون ورزشی اداره کل تربیت بدنی استان تهران در این زمینه گفت: در طول سال مواردی از آزار جنسی کودکان در استخرهای شنا به سازمان تربیت بدنی گزارش و کاملا پیگیری شده است، اما تعداد این موارد بسیار کم است.
معاون ورزشی اداره کل تربیت بدنی استان تهران با بیان این که هنوز در سال جاری این حوادث گزارش نشده است، به والدین تاکید کرد که همراهی با کودکان در استخرهای شنا کاملا ضروری است و خانوادهها تلاش کنند تا سانسهای اختصاصی را برای کودکان انتخاب کنند.
وی درباره راهکارهای مقابله با بروز چنین حوادثی گفت: سازمان تربیت بدنی اقدام به برگزاری سانسهای آموزشی مخصوص کودکان کرده است که طی آن خردسالان در ساعات صبح در حضور مربیان به ورزش شنا میپردازند، اما این وضعیت در سانسهای آزاد وجود ندارد؛ بطوری که افراد بزرگسال و خردسالان در یک سانس شنا میکنند.
وی با اعلام این که مسؤولان استخرها اقدام به مراقبت نامحسوس افراد در سانسهای استخر میکنند، گفت: مسلما ما در طی سال چندین مورد از این دست حوادث داریم که با آنها برخورد شدید قانونی صورت میگیرد.
اینم فشن منتها از نوع آفریقایی حتما از بقیه عکسها هم دیدن کنید چون خیلی جالبن . تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
آماده شدن جنیفر آنیستون برای بازی در فیلم جدیدش
جنیفر آنیستون 40 سال در اطراف هتلش در نیویورک دیده میشود.او خود را برای بازی در فیلم جدیدش که یک فیلم کمدیست بنام The Baster آماده میکند.
مجله آمریکایی استار باز هم اخباری را مبنی بر جدایی جنیفر آنیستون و دوست پسر 32 ساله اش جان مایر که یک خواننده راک میباشد،منتشر کرده است.
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
حتما از بقیه عکسها هم دیدن کنید چون خیلی جالبن .
ارتباط بستنی وشخصیت افراد
بستنی وانیلی
بستنی شکلاتی
بستنی گردویی
بستنی موزی
بستنی توت فرنگی
بستنی وانیلی
اگر بستنی وانیلی دوست دارید، فردی شاد و پرهیجان هستید که از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل می کنید. در زندگی خطرات زیادی را می پذیرید و اهداف بزرگی در سر دارید. انتظار شما از خودتان بسیار زیاد است و از ارتباط با اقوام نزدیک خود لذت می برید. به طور کلی شخصی خونگرم، پرتلاش، آرمانگرا، بااحساس و درمواردی درونگرا هستید.
بستنی شکلاتی
اگر بستنی شکلاتی را می پسندید، فردی سرزنده و بانشاط، خلاق، خوش لباس، برون گرا و فریبنده هستید. زندگی شما سرشار از شور و هیجان است و به سادگی روی دیگران تاثیر می گذارید. به طور کلی طرفداران این بستنی از اینکه در مرکز توجه دیگران باشند، لذت می برند و گرفتار شدن در روال عادی زندگی برایشان کسالت آور است.
بستنی گردویی
اگر به بستنی گردویی علاقه مندید، شخصی منظم، بادقت و کمال گرا هستید که به جزئیات بسیار اهمیت می دهید. در مسائل مالی محافظه کارید و اطرافیانتان شما را فردی باوجدان و وظیفه شناس می پندارند. علاوه بر این، پر جنب و جوش و پرتکاپوئید و در ورزش ها اغلب در پست مهاجم ظاهر می شوید تا گوی سبقت را از دیگران بربایید.
بستنی موزی
اگر طعم موزی را دوست دارید، شخص راحتی هستید که مسائل را ساده در نظر می گیرید. سخاوتمندید و در فعالیت هایتان متعادل عمل می کنید. صداقت در شخصیت شما دیده می شود و در عین حال دلسوز و مهربانید.
بستنی توت فرنگی
اگر بستنی توت فرنگی را انتخاب می کنید، فردی خجالتی هستید. با اینحال احساسات نیرومندی دارید. شکاک، مستبد، خودرای، و درون گرایید که به نکات جزئی و ظریف بسیار توجه می کنید. در قبال بسیاری از مسائل به راحتی خودتان را مقصر می دانید و درمواردی بداخلاق و بدبین می شوید. ازجمله ابعاد دیگر شخصیت شما این است که اعتماد به نفس کمی دارید.
توافق و سازگاری
بررسی این محققان نکته ی جالب توجه دیگری را نیز مطرح می کند، اینکه سازگاری افراد با یکدیگر نسبت به انتخاب طعم بستنی دلخواهشان چگونه است.
وانیلی: فردی که طعم وانیلی را می پسندد به احتمال زیاد با شخصی که او نیز همین طعم را انتخاب می کند، بهترین شکل سازگاری را دارد.
شکلاتی: شخصی که طعم شکلاتی را انتخاب می کند، با کسی که بستنی گردویی را دوست دارد، بیشترین توافق را نشان می دهد.
گردویی: چنین افرادی با دوستداران بستنی شکلاتی و گردویی هماهنگی خوبی دارند.
موزی: اشخاصی که طعم موز را می پسندند. قدرت سازگاری با هر نوع ذائقه و سلیقه را دارند و می توان گفت که خود را به خوبی با سایرین هماهنگ می کنند.
توت فرنگی: دوستداران بستنی توت فرنگی با شکلات دوستان بهتر کنار می آیند تا با سایرین .
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
رودخانه ای بر روی یک رودخانه دیگر!
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
حتما از بقیه عکسها هم دیدن کنید چون خیلی جالبن .
عکسهای باورنکردنی شاهکارهای عکاسی
عکسهای رویایی تونی فریسل (Toni Frissell) گرایش خیلی شدیدی به سمت سورئالیسم یا رئالیسم دارد. عکسی که در زیر نشان داده است با وجود سیاه و سفید بودن کاملاً واضح است. دستیابی به چنین وضوح بالایی در عکاسی سیاه و سفید کاری فوق العاده دشوار است.
تهیه و تنظیم: مجله اینترنتی دومیم
حتما از بقیه عکسها هم دیدن کنید چون خیلی جالبن .