.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

.:: دومیـــــــــم | سرگرمی دانلود آموزش ::.

طنز جوک sms فال اخبار جنجالی عکس دانلود تفریح اموزش جومونگ عکس بازیگر هالیوود کلیپ های موبایل ترفند ها نرم افزار مجانی

آخرین تصمیم جنیفر لوپر برای تحول خط تولیدی پوشاکش!

آخرین تصمیم جنیفر لوپر برای تحول خط تولیدی پوشاکش!

خواننده و بازیگر هالیوود "جنیفر لوپز" با این که در بهار امسال موفقیت زیادی در بازار لباس پیدا کرد تصمیم دارد خط تولیدی لباس هایش را متوقف کند.
این خواننده از تولید و طراحی این لباس ها به سود سرشار و از سال 2005 به رتبه قابل توجهی در صنعت مد دست پیدا کرده است .
اما علیرغم موفقیت و طرفدارن زیادی که دارد،
لوپز تصمیم دارد تا برای طرح های آینده اش بیشتر فکر کند تا دیگر مورد انتقاد قرار نگیرد.مجموعه لباس های بهاره وی در سال 2009 آخرین مجموعه ای بود که تا مدت ها ارائه می دهد.
لوپز می گوید:" بنا بر سیاست های جدید شرکت ، تصمیم گرفتیم فاصله ای بین این مجموعه و طرح های بعدی ایجاد کنیم تا برای طراحی های آینده مان آماده تر باشیم".

منبع:   سایت بزرگ تفریحی فان شاد.کام

دختری که خانواده سلطنتی پادشاه اردن را مجذوب کرده است!! ( عکس)

گلنارا کریمووا 
هفته گذشته در یکی از پایتخت‌های اروپایی دیدار اعلام نشده‌ای بین مشاور بلندپایه عبدالله دوم پادشاه اردن و نمایندگان مقامات اسرائیل انجام شد. این مقام نزدیک به پادشاه اردن برای اسرائیلی ها از ارتباطات پادشاه با مقامات جمهوری‌های مسلمان در کشورهای مشترک المنافع تعریف کرد.

مشاور بلندپایه پادشاه اردن از جزئیات جالبی درباره "یک دختر جذاب جوان"، یعنی "گلنارا کریمووا" دختر "اسلام کریموف" رئیس جمهور ازبکستان و سفیر این جمهوری در دفتر ژنو سازمان ملل متحد خبر داد. در ماه مه گلنارا به منطقه ای تفریحی در سواحل بحر المیت اردن سفر کرده و در همایش اقتصادی خاور نزدیک حضور یافته بود.
کریمووا گزارشی درباره پیشبرد وجهه بین المللی ازبکستان بعنوان یکی از مناطق کلیدی در جاده بزرگ ابریشم قرائت کرد.
به گفته این مقام اردنی، در گلنارا ترکیب شگفت انگیز ظرافت و زیبایی زنانه با لجاجت دولتمردی مجرب، طرز برخورد اروپایی با اخلاقیات شرقی، انعطاف پذیری دیپلماتیک با اراده یک سیاستمدار سرسخت دیده می شود. مشاور پادشاه اردن گفت: "گاهی نمی توانی بفهمی که چه کسی در برابر تو ایستاده است: یک دختر زیبا و حساس و یا یک مهره مقتدر در مقیاس منطقه‌ای".

 

 اعضای خانواده سلطنتی و مشاور پادشاه اردن شگفت زده شده بودند که چگونه این بانوی جوان همان قدر که از ظرافت‌های جواهرسازی شرقی سردر می آورد، از جزئیات ژئوپلیتیک نیز آگاه است. او بر عرصه های مختلف اوضاع در آسیای میانه و خاور نزدیک مسلط است.
مشاور پادشاه اردن به اسرائیلی‌ها توصیه کرد که به "شاهزاده ازبکستان" توجه داشته باشند. بعقیده اردنی ها، در حال حاضر او مقتدرترین زن در آسیای میانه است. در عمان معتقدند که او مدت زیادی در پست کنونی خود باقی نمی ماند و در آینده نزدیک می‌تواند یکی از نقش های کلیدی را نه تنها در سرنوشت کشور خود و بلکه در کل منطقه ایفا کند.
"
الکسی مالاشنکو" پروفسور دانشگاه دولتی روابط بین اللملل مسکو وابسته به وزارت امور خارجه روسیه سال 2005 در مصاحبه ای با "فرغانه.رو" گفته بود که "جانشین کریموف باید برای دسته های گوناگون به یک اندازه مناسب باشد. و در این راستا یکی از مورد توجه ترین کاندیداها گلنارا کریموا دختر اسلام کریموف است. افرادی هستند که آماده حمایت از کاندیداتوری وی در انتخابات هستند. مسئله در این است که خود او چه نظری نسبت به این امر داشته باشد. تا کنون خود او کاملاً مخالف بود".

 

گلنارا کریمووا
به گفته مالاشنکو، "گلنارا، فردی با تحصیلات عالیه اروپایی و تمامی پیامدهای آن (تحصیلات) است". این کارشناس یقین دارد که "در نهایت همه از او بعنوان یک "اروپایی" رضایت خواهند داشت، هم غرب از او راضی خواهد بود و هم روسیه از او رضایت خواهد داشت".

گلنارا کریمووا


همچنین در خصوص "گلنارا کریمووا" خبرگزاری روسیه پیش از این نیز آوده بود که وی در نتیجه نظرسنجی در چارچوب انتخاب نفرات برتر برای اعطای جایزه ویژه "Style Awards" در جمهوری ازبکستان، بعنوان بهترین "طراح مُد" و "ایده آل استیل" شناخته شده است.

"
گلنارا" دیپلمات و طراح لباس است که در کارهای اجتماعی نیز شرکت دارد. او رئیس شورای سرپرستی بنیاد "همایش فرهنگ و هنر ازبکستان" و موسس مارک پوشاک و جواهرات "گلی" (GULI) می‌باشد

 

منبع:   سایت بزرگ تفریحی فان شاد.کام

آخرین آرزوی مایکل جکسون در دنیای مد که ناتمام ماند!!

جزئیات تازه ای از مرگ مایکل جکسون (Michael Jackson)

خواننده افسانه ای پاپ "مایکل جکسون" در روزهای آخر زندگی کوتاهش در حال به تحقق رساندن آرزوی همیشگی خود ، طراحی مجموعه ای در دنیای مد با همکاری طراح فرانسوی "کریستین آودیگیر" بود، اما مرگ ناگهانی وی به این آرزو پایان داد.

کریستین می گوید: " ما در حال مذاکره روی خط تولیدی جدیدی از لباس بودیم، که همیشه رویای جکسون بود."

این طراح که بخاطر تولید مجموعه طرح های " وون داتچ" و " اد هاردی" معروف شده است، اضافه می کند جکسون که هفته گذشته به طرز مشکوکی درگذشت، در نظر داشت برای طراحی و تولید این مجموعه از سبک و روش خودش استفاده کند.

 ما درحال توافق برای تولید کارهای متفاوتی بودیم؛ قرار بود در کنار تولید و طراحی لباس ، به طراحی لوازم دیگری مانند کلاه، تی شرت و سوئیت شرت هم بپردازیم. او می خواست طرح هایش تلفیقی از سلطان پاپ قبلی و مایکل جکسون حقیقی باشد اما مرگ وی باعث شد تا به آخرین آرزویش دست پیدا نکند. 

زرنگ ترین پیر زن دنیا !!!

یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد . سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند . و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود ، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت . قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد .

پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست آیا به تازگی به شما ارث رسیده است . زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید !

مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد : بیست هزار دلار و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت ده صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است . مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت ده صبح برنامه ای برایش نگذارد .

روز بعد درست سر ساعت ده صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت .
پیرزن بسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به در آورد .
مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد .
وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد . مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد .

پیرزن پاسخ داد : من با این مرد سر یکصد هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند ! 

عروس و داماد ایتالیایی دسته گلی جالب به آب دادند!

عروس و داماد ایتالیایی دسته گلی جالب به آب دادند!

سنت قدیمی پرتاب دسته گل عروس در ایتالیا فاجعه افرید.
به نوشته روزنامه اینترنتی روسی اوترا یک زوج جوان در شهر لیورنو ایتالیا برای اجرای سنت پرتاب دسته گل عروس به سمت دختران مجرد که نوید بخش ازدواج انهاست یک هواپیمای سبک با یک خلبان و یک همراه اجاره کردند تا این سنت را اجرا کند.
وقتی هواپیما بر فراز رستورانی قرار گرفت که جشن عروسی در ان برگزار می شد مرد چهل و چهار ساله دسته گل را پرتاب کرد اما دسته گل وارد موتور هواپیما شد و اتش گرفت و این حادثه اتش سوزی موتور را به همراه داشت.
در نتیجه هواپیما روی یک خوابگاه که پنجاه نفر ساکن آن بودند فرود امد و فقط معجزه باعث شد کسی آسیب نبیند. پرتاب کننده دسته گل در این سانحه به شدت مجروح و دچار شکستگی فک و هر دو پا شد اما خلبان شصت ساله آسیب ندید.
خلاصه این که جشن ازدواج به هم خورد و هیچ کس برای شام باقی نماند 

منبع:   سایت بزرگ تفریحی فان شاد.کام

روش ویژه آمریکایی‌ها در بازجویی صدام حسین چه بود؟!

روش ویژه آمریکایی‌ها در بازجویی صدام حسین چه بود؟! 

سلاح‌های کشتار جمعی عراق بالاخره کجا بود؟ رابطه صدام حسین با القاعده چگونه بوده است؟اینها در کنار صدها پرسش دیگر، ابهاماتی بود که وقتی صدام حسین را از پناهگاه سوراخ‌گونه‌اش در دل زمین بیرون کشیدند، کسی هنوز پاسخ آن را نمی‌دانست.

در آن زمان یعنی در دسامبر سال 2003 عملیات نظامی آمریکا هنوز در مرحله نامعلوم و خطرناکی قرار داشت و تکلیف خیلی موضوعات روشن نبود. تنها یک نفر می‌توانست پاسخ این همه پرسش را بدهد و آن مردی بود که نظامیان آمریکایی حالا او را در اختیار داشتند.
برای حرف کشیدن از صدام هم یک راه وجود داشت و آن شکستن او بود. سایت خبری دیلی نیوز آمریکا اخیرا جزئیات پرونده‌های بازجویی صدام حسین را که به تازگی از محرمانه‌بودن خارج‌شده منتشرکرده‌است.
جزئیات این بازجویی‌ها یک نکته جالب دارد و آن اینکه بازجویی از صدام بر خلاف رویه معمول بازجویی از مظنونین در سال‌های اخیر در آمریکا بوده‌است. مبنای اصلی این بازجویی‌ها در سال‌های اخیر از مظنونان تروریستی، استفاده از تکنیک‌های پرفشار و سخت برای بیرون کشیدن اطلاعات از مظنونان و متهمان باارزش است.
اف بی‌آی به خاطر موفقیت در اعتراف گرفتن از چهره‌های مهمی چون رمزی یوسف، عامل بمبگذاری مرکز تجارت جهانی در سال 1993 و همچنین میرعیمل الکسی متهم بمبگذاری در مقر سیا به‌خود افتخار می‌کرد.
بر خلاف متهمان دیگر، در بازجویی از صدام فشار و استرس و محدودیت زمانی برای اعتراف گرفتن و یافتن مثلا یک بمب زمان‌دار وجود نداشت. به همین دلیل قرار براین شده‌بود که بازجویی با دقت و صرف وقت زیاد و سر فرصت انجام شود.
استراتژی این بود که حملات احساسی در بازجویی‌ها به صدام وارد شود و نقاط ضعف او پیدا شده و مورد استفاده قرار گیرد.
سیا و اف‌بی‌آی بعد از دستگیری صدام تلاش می‌کردند تا در کوتاه ترین زمان ممکن بفهمند که آیا سلاح‌های کشتار جمعی در عراق وجود داشته و ارتباطات او با القاعده چگونه بوده است.
آنها می‌خواستند صدام را وادار کنند تا اتهام جنایت علیه بشریت را در جریان بمباران شیمیایی مردم کشورش بپذیرد. در اواخر ژانویه سال 2004 دیویدکی، مسئول ردیابی سلاح‌های کشتار جمعی در سیا ناامید شده و استعفا کرده بود و دیگر مقامات باقیمانده به‌شدت تلاش می‌کردند تا به نتیجه برسند. فشار بسیار زیاد بود.
یک مامور جوان لبنانی آمریکایی اف بی‌آی به نام جورج پیرو که به زبان عربی صحبت می‌کرد مسئول اعتراف گرفتن از صدام شد. برنامه‌های دقیق و مفصلی برای بازجویی و اعتراف گرفتن از صدام تهیه شد و پیرو در مقابل یکی از بی‌رحم‌ترین رهبران جهان در اواخر قرن 20 قرار گرفت. او آماده بود تا با کسی وارد بازی شطرنج شود که بهره هوشی‌اش نامشخص بوده اما ادعا می‌شود که یکی از باهوش‌ترین سیاستمداران دنیاست.
نخستین جلسه دیدار این بازجو با صدام شنیدنی است. این جلسه بازجویی که اف بی‌ای نام آن را «عنکبوت صحرا »گذاشته، در تاریخ 7 فوریه سال 2004 در یک سلول تاریک در فرودگاه بین‌المللی بغداد برگزار شد.
یادداشت‌های مربوط به این جلسه که براساس قانون آزادی اطلاعات اکنون بعد از 5 سال باید منتشر می‌شد، نشان می‌دهد که اف بی‌‌ای ابتدا تصمیم می‌گیرد بازجو را به‌عنوان نماینده دولت آمریکا معرفی کند؛به همین دلیل صدام فکر می‌کرد که پیرو یکی از دستیاران بوش است نه یک مامور نه چندان رده بالای بازجویی اف بی‌آی.
صدام در جلسه نخست بعد از برانداز کردن مامور بازجویی به او گفته که می‌داند طرفش مرد باهوشی‌است. سخن بعدی صدام این بوده که قضاوت مردم و آنچه در 500 تا 1000 سال آینده درباره‌اش می‌گویند و فکر می‌کنند، برای او خیلی مهم است.
سپس صدام درباره کارهایی که برای عراق کرده و اینکه 40سال پیش عراق چه بوده و حالا چه هست، سخنرانی کرده است. پیرو از او می‌پرسد که آیا در سال‌های اخیر در مقام رهبر عراق ناکامی داشته‌است یا نه؟ صدام پاسخ می‌دهد: فکر می‌کنی اگر هم ناکامی داشته‌باشم به دشمنم می‌گویم؟
صدام که به گفته بازجویش اصلا مبهوت جلسه بازجویی نشده‌بود به پیرو می‌گوید که از حالا تا سال‌های آینده تنها احزاب سیاسی فعال درعراق گروه‌های مسلح خواهند بود.
او به‌طور غیرمستقیم به حملات و ناآرامی‌ها و کشتارهای بعد از سقوط دولتش در عراق اشاره کرده و در ادامه هم گفته‌است که مردم بعد از مرگش او را بسیار بیشتر از حالا دوست خواهند داشت.
پیرو جلسه بازجویی را با پرسیدن سؤالاتی از صدام درباره اتهام اصلی‌اش یعنی جنایت علیه بشریت ادامه می‌دهد تا غرور و احساسات زندانی را آزموده باشد. در روز دوم بازجویی او موضوع بمباران شیمیایی ایران در جنگ 8ساله با عراق را مطرح می‌کند.
صدام محکم می‌گوید: من جواب نمی‌دهم. دوباره این سؤال از او پرسیده می‌شود و این بار او شروع می‌کند برای بازجویش توضیح دادن که وقتش را تلف نکند زیرا او با هیچ تکنیکی گرفتار نمی‌شود و ادامه بازجویی فایده ندارد اما پیرو اصرار می‌کند و می‌گوید که سازمان ملل درباره حملات شیمیایی سند و مدرک دارد. صدام می‌گوید: تاریخ نوشته‌شده و تغییر نخواهد کرد. هر چند بار هم که این سؤال را بپرسید من جواب نمی‌دهم.
در این روز مامور پیرو یادداشتی به واشنگتن می‌فرستد مبنی بر اینکه تبدیل‌کردن صدام به شاهدی علیه خودش در دادگاه، کار ساده‌ای نیست. پیرو در سومین جلسه بازجویی صدام درباره کمک عراق به گروه‌های فلسطینی می‌پرسد و او پاسخ می‌دهد که آنها مهمان بغداد بوده‌اند.
او به‌طور غیرمستقیم هر گونه کمک به سازمان آزادیبخش فلسطین را که در بغداد دفتر داشته ردکرد اما گفت که بغداد حق داشته هر وقت که بخواهد به مبارزه فلسطین علیه اسرائیل کمک کند.
وقتی بازجو ساعتی بعد درباره کمک به ساف در بعضی حملات خود سخن می‌گوید، صدام با صدای بلند فریاد می‌زند: من نگفتم به این سازمان در حملاتش کمک کرده‌ام؛ در دهان من حرف نگذارید.
در ادامه این جلسه صدام که خود را در موضع برتر حفظ کرده به پیرو توصیه می‌کند که پرسش‌هایش را در غالب گفت‌وگو مطرح کند نه بازجویی. از آن به بعد پیرو و تیمش تصمیم می‌گیرند که نوعی مکالمه با صدام برقرار کنند.
صدام در روزهای نخست به‌شدت سرسختی نشان می‌داد اما در هفته‌های بعد اوضاع فرق کرد.
موضوع مکالمه بعد از تلاش برای وادارکردن او به پذیرفتن اتهاماتش، به روزهای پایانی حکومتش در بغداد رسید. صدام در بازجویی گفت که در جلسه آخرش با نیروهای اطرافش در بغداد در آوریل سال 2003 دستورات لازم و نهایی را به آنها داده‌است. پیام این بوده که نبرد در خفا ادامه می‌یابد.
محافظان صدام در روزهای بعدی یکی‌یکی متفرق شده‌اند تا توجه گروه ویژه جست‌وجوی صدام جلب نشود و او راحت‌تر بتواند مخفی شود. صدام 9 ماه به این صورت زندگی کرد و اولویت نخست او در این مدت فرار از چنگ نیروهای آمریکایی بود.
مامور بازجویی از صدام پرسید که آیا هیچ وقت از بدل‌هایش استفاده کرده‌است؟ صدام نیشخندی زد و گفت: اینها داستان فیلم‌هاست و واقعیت ندارد.
در جلسه چهارم بازجویی این صدام بود که از پیرو سؤال کرد. او گفت: بگذار رک و صریح سؤالی از تو بپرسم. این اطلاعاتی که از من می‌گیری به کجا می‌رود؟ اگر می‌خواهی رابطه ما روشن و شفاف باشد باید به این سؤال من جواب بدهی.
پیرو جواب داد که نماینده دولت آمریکاست و بسیاری از مقامات آمریکایی گزارش‌های این جلسات بازجویی را می‌بینند و از جمله خوانندگان این گزارش‌ها رئیس‌جمهوری ایالات متحده است. صدام از این جواب راضی شد و گفت که برایش مهم نیست اگر این مکالمات انتشار عمومی هم پیدا کند.
پیرو درباره انبارهای سلاح کشتار جمعی عراق از صدام پرسید و او جواب داد که آنها نابود شده‌اند و این را قبلا هم گفته‌است. صدام به خدا قسم می‌خورد که دیگر از این سلاح‌ها خبری نیست که اگر بود در جنگ علیه آمریکا از آنها استفاده می‌شد.
جلسات بازجویی در ماه فوریه ادامه یافت و با ادامه آن صدام بیشتر تاکید می‌کرد که از اخبار بیرون مطلع شود اما پیرو با این درخواست مخالفت می‌کرد و فقط به گفتن این جمله خبری بسنده می‌کرد که بازسازی عراق در جریان است. او به زندانی‌اش می‌گفت: در طول زمان بعضی چیزها تغییر کرده و بعضی دیگر هم نه.
در جلسات بعدی آنها درباره به قدرت رسیدن صدام در اواخر دهه 1960 صحبت کردند و پیرو شنونده صحبت‌های صدام درباره نفوذ صهیونیست‌ها بر سیاست‌های غرب بود. صدام درباره لحظات مهم در جریان به قدرت رسیدنش و طی مسیر و تبدیل شدن از یک انقلابی به یک دیکتاتور سخن می‌گفت.
او این ماجراها را مانند یک فیلم تعریف می‌کرد و بعد در لابه‌لای حرف‌هایش می‌گفت: امیدوارم در نوشتن تاریخ، منصفانه عمل کنید. پیرو هم در جواب می‌گفت: متأسفانه یا خوشبختانه من نقش زیادی در تاریخ زندگی تو دارم.
در دهمین جلسه بازجویی صدام در 27 فوریه، پیرو صدام را درباره حمله سال 1990 به کویت و جنایات نظامیان عراقی در این کشور تحت فشار گذاشت. صدام با گوش دادن به این حرف‌ها گفت که این نخستین بار است که این مطالب را می‌شنوم.
پیرو در خلال این بازجویی، صدام را رئیس‌جمهوری سابق عراق خطاب کرد که این باعث خشم صدام شد و گفت: من رئیس‌جمهوری سابق نیستم؛ من هنوز رئیس‌جمهوری عراق هستم.
صدام عاشق صحبت کردن بود و در طول بازجویی‌ها این یکی از بارزترین نشانه‌های او بود. هر هفته که می‌گذشت او ساعات بیشتری را با بازجو می‌گذراند و بیشتر حرف می‌زد. بازجو دریافته بود که شیوه شکستن او نشان دادن اسناد و مدارک جنایاتش است.
او با دیدن این اسناد و فیلم‌ها و عکس‌ها درمی‌یافت که تاریخ چگونه درباره‌اش قضاوت می‌کند. بعد از پایان بعضی از این جلسات بازجویی صدام به نشانه اعتراض، اعتصاب غذا می‌کرد اما چنان به بازجو وابسته شده‌بود که همه خواسته‌هایش را به او می‌گفت و حتی یک بار به درخواست پیرو اعتصاب غذایش را پایان داد.
بعد از این نزدیکی، بازجو وارد مسائل و اتهامات پیچیده‌تری چون بمباران شیمیایی کردها و سرکوب شیعیان شد. در جلسه نخست، صدام حتی از صحبت کردن درباره این موارد خودداری می‌کرد اما وقتی وارد بحث در این باره می‌شد. او ابتدا این موارد را تکذیب می‌کرد اما بعد از رو‌به‌رو شدن با عکس‌ها و اسناد می‌پذیرفت.
پیرو در یک مورد گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر را جلوی صدام گذاشت که در آن آمده بود تانک‌های ارتش عراق در جریان سرکوب شیعیان در سال 1991 به بصره هجوم برده‌اند و کودکان را به‌عنوان سپر انسانی به جلوی تانک بسته‌اند.
صدام در پاسخ گفته که این دروغ است و کاملا هم معلوم است.
سپس پیرو یک فیلم مستند در این زمینه پخش می‌کند. صدام بعد از دیدن چند دقیقه از این فیلم از دیدن ادامه آن امتناع می‌کند و می‌خواهد که جلسه تمام شود.
او این درخواست را مطرح می‌کند و بعد می‌گوید: ارتش شما کشور من را اشغال کرده و شما آزاد هستید و من زندانی. من از هیچ‌چیز و هیچ کس نمی‌ترسم 

قدبلندها پولدارتر می‌شوند یا کوتاه‌ها؟!

قدبلندها پولدارتر می‌شوند یا کوتاه‌ها؟!

محققان استرالیایی به تازگی کشف کرده‌اند که زنان و مردان قد بلند در زندگی‌شان پول بیشتری بدست می‌آورند.

دامنه این تحقیق که شامل بیش از 10هزار شاغل بوده نشان داده که بیشتر افرادی که از لحاظ اقتصادی موفقتر هستند، بیش از 178سانتی‌متر قد دارند.

این تحقیق یادآور شده که کارمندان قد بلند در یک سال نسبت به کارمندانی که کمتر از 178 سانتیمتر قد دارند بیش از هزار دلار درآمد بیشتری داشته‌اند.

محققان استرالیایی متذکر شده‌اند که زنان و مردان قد بلند از شم اقتصادی بهتری برخوردار هستند و در بیشتر سرمایه‌گذاریهایشان موفق‌تر هستند.